سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
در پی برگزاری بیست و نهمین نمایشگاه فرش دستباف تهران و به منظور انعکاس نظر فعالان و ذینفعان جهت دستیابی به نتیجه گیری و رفع کاستی ها، تلاش کردیم نظر افراد شاخص و شناخته شده فرش کشور را جویا شویم. از اینرو با تعداد کثیری از این افراد تماس گرفتیم و نظر ایشان را در زمینه نحوه برگزاری نمایشگاه بیست و نهم، نکات مثبت و منفی، علل و موانع رشد و توسعه و توفیق نمایشگاه در این دوره سی ساله و مطالبی از این دست جویا شدیم. اسباب تاسف است که سوء مدیریت و بی تدبیری محضی که دامان اداره فرش کشور را گرفته است، چنان دلسردی و یاسی ایجاد کرده که اغلب افراد رغبت و حوصله و بقول معروف دل و دماغ صحبت در این مورد را نداشتند. گرچه به ایشان حق میدهیم که تا این حد سرخورده و مایوس شده باشند ولی از دیگر سو وظیفه اجتماعی و اخلاق صنفی را که بر ضرورت حضور فعالانه در عرصه تدبیر امور و تصمیم سازی و تصمیم گیری تصریح دارد نیز مورد تاکید قرار میدهیم.
از میان افراد مورد سوال، برخی نظرات خود را ارسال کرده اند که بتدریج در اختیار کاربران قرار می گیرد. آنچه در پی می آید مطلبی است که در این باب از سوی حمید کارگر، رئیس سابق مرکز ملی فرش ایران و مدیر فعلی شرکت فرش آستان قدس تهیه و در اختیار کارپتور قرتر گرفته است. با هم بخوانیم:
حقالناس همین چیزهاست!
خانم فائزه قادری از سوی وبگاه کارپتور نظرم را درباره بیست و نهمین نمایشگاه فرش دستباف ایران جویا شد. پاسخ اختصاری این میشد که: «دریغ و حسرت و آه» یا «پسرفت به جای پیشرفت» یا «نمایش بیبرنامگی و بیتدبیری» یا «بیاثر و بیثمر» یا... اما برای خارج شدن سخن از کلیگویی و ابهامآفرینی و برای ثبت برخی تجارب به قصد بهبود در آینده، نیت کردم نکاتی را در این زمینه بنویسم.
من و نمایشگاه
حدود ۲۵ سال قبل وقتی در رشته کارشناسی فرش پذیرفته شدم، اولین مواجهه و آشناییام با نمایشگاه فرش شکل گرفت. وقتی که مجلات و ویژهنامههای منتشر شده در نمایشگاه فرش دستباف ایران را دیدم و خواندم و مجذوب آن شدم. آن سالها بهعنوان دانشجوی فرش راهی نمایشگاه میشدم تا ببینم و بیاموزم.
سالها بعد بهعنوان عضوی از مرکز ملی فرش در ستاد برگزاری نمایشگاه فرش -و بیشتر در بخش رسانه و اطلاعرسانی- ایفای نقش میکردم و بیشتر با پشت صحنه برگزاری چنین رویدادی آشنا شدم.
بعدتر در کسوت رئیس مرکز ملی فرش ایران خود عهدهدار ساماندهی و اجرای این رویداد بودم و از مهمان و بیننده و بازدیدکننده به برگزارکننده تغییر نقش یافته بودم.
و امسال بهعنوان مدیرعامل یک شرکت تولید فرش، نقش شرکتکننده و غرفهدار را نیز در این رویداد آزمودم.
با این وصف و با حضور در دورههای مختلف این رویداد که سه دهه از عمرش میگذرد، به گمانم بتوانم بهعنوان کسی که با نمایشگاه فرش غریبه نیست نکاتی را مکتوب کنم.
آغازِ دیرهنگام و بیبرنامه!
برای رسیدن به یک رویداد قابل دفاع و کمنقص، نباید زمان را از کف داد. در دورههای پیشین برگزاری نمایشگاه فرش کوشش میشد هماهنگی و برنامهریزی از ماهها قبل به انجام برسد. در همین مسیر بود که تشکیل منظم جلسات ستاد نمایشگاه، طراحی و انتشار پوستر نمایشگاه، دعوت از بازرگانان و تجار برونمرزی فرش، تبلیغات و اطلاعرسانی در داخل و خارج از کشور، طرحریزی برنامهها و رویدادهای جنبی نمایشگاه و... مجال مناسبی برای اجرا مییافتند.
شوربختانه این دوره از نمایشگاه با وجود اجرا پس از دو سال وقفه کرونایی و داشتن فرصت کافی برای تدبیر و هماهنگی، نشانی از زمینهسازی و برنامهریزی با خود نداشت و گویی همه چیز باری به هر جهت و الابختکی به دقیقه نود موکول شده بود.
برخی از شاخصههای این فقدان برنامه را مرور کنیم:
پوستر
طراحی پوستری مناسب برای شاخصترین رویداد سالانه فرش کشور یک سوی ماجراست و انتشار بهموقع آن هم سوی دیگرش.
در دورههای اخیر نمایشگاه فرش تلاش میشد تا به هر دو وجه این ماجرا توجه شود و از اینرو از گرافیستهای صاحبنامی همچون «قباد شیوا» و «بیژن جناب» خواسته شد تا به طراحی پوستر نمایشگاه بپردازند و پوستر نهایی ماهها پیش از نمایشگاه رونمایی شده و تبلیغ و اطلاعرسانی بر محوریت آن به انجام میرسید.
شوربختانه در نمایشگاه امسال به هر دو وجه پیشگفته بیتوجهی شد و بسیار دیرهنگام و در نزدیکی موعد برگزاری نمایشگاه پوستری انتشار یافت که حرفی برای گفتن نداشت!
تبلیغات داخلی و خارجی
در دورههای پیشین نمایشگاه کوشش میشد از انواع روشهای و ابزارهای اطلاعرسانی و تبلیغات استفاده شود تا بر دامنه مخاطبان و بازدیدکنندگان این رویداد افزوده شود. اطلاعرسانی و درج آگهی در نشریات بینالمللی فرش مانند «هالی» و «کارپت ایکسال»، هماهنگی با اداره کل رسانههای خارجی وزارت ارشاد برای پوشش رسانهای رویداد، برگزاری نشست خبری، نصب بیلبوردهای متعدد تبلیغاتی در ورودیها و سطح شهر تهران، تولید و پخش تیزرهای متعدد با قابلیت پخش در فضای مجازی، و...
شوربختانه در نمایشگاه امسال تبلیغات در حداقل ممکن بود و نه تنها در حوزه برونمرزی که در حوزه داخلی نیز سکوتی سنگین بر فضای اطلاعرسانی حاکم شده بود.
افتتاحیه
در دورههای پیشین سعی میشد افزون بر حضور ثابت وزیر صنعت، معدن و تجارت، کمینه یکی از معاونان رئیسجمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز در افتتاحیه حاضر باشند. این حضور از یک سو موجب جلب توجه ایشان به فرش دستباف و شنیدن گپ و گفت اهالی فرش میشد و از سوی دیگر به پوشش رسانهای نمایشگاه یاری میرساند.
افزون بر چهرههای سیاسی مانند اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیس جمهور)، محمد شریعتمداری (معاون اجرائی رئیس جمهور)، مسعود پزشکیان (نائب رئیس مجلس شورای اسلامی) و...، حضور هنرمندان نیز در افتتاحیهها دنبال میشد که چهرههایی همچون حسین علیزاده، رضا میرکریمی، قطبالدین صادقی و... از جمله ایشان بودند.
شوربختانه در نمایشگاه امسال برای نخستین بار حتی وزیر صمت نیز در افتتاحیه حضور نیافت و آئین گشایش نمایشگاه با تنزل سطح به معاون او سپرده شد!
برنامههای جنبی
در دورههای پیشین کوشش میشد «نمایشگاه» به «رویداد» نزدیک شود. از اینرو مجموعهای از برنامهها و رخدادهای طراحی و اجرا میشد. از آن جمله میتوان به «جشنواره فرش برتر»، «نمایش فرایند تولید فرش»، «کارگاههای آموزشی»، «معرفی فناوریهای نو در حوزه فرش»، «نشست ویژه بازرگانان برونمرزی»، «واگذاری غرفه به دانشآموختگان فرش»، «غرفه فرش و کودک»، «همنشینی فرش و دکوراسیون» و... اشاره کرد.
هر یک از این رخدادها و برنامهها مخاطبانی ویژه را بر دایره بازدیدکنندگان و خدماتگیرندگان از نمایشگاه میافزود و نمایشگاه را از بازار به رویدادی اثرگذار نزدیک میکرد.
برای نمونه، جشنواره فرش برتر رویدادی بود که از ماهها قبل برای برگزاری آن تدبیر میشد و خود به جذابیتهای نمایشگاه میافزود. به ویژه آنکه فرشهای منتخب در سالنی ویژه به نمایش در میآمدند و برگزیدگان نیز در آئینی خاص تقدیر میشدند.
یا در نمونهای دیگر فضایی که به آشنایی کودکان با فرش ایرانی اختصاص مییافت، افزون بر آنکه نقشی موثر در فرهنگسازی داشت، امکانی پدید میآرود تا خانوادهها کودکان خود را به مربیان بسپارند و با آسودگی خاطر به بازدید از سالنها بپردازند. بازدید گروههای مختلف کودکان با هماهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و مهدکودکها و برگزاری مسابقه نقاشی با موضوع فرش از دیگر ویژگیهای این رویداد بود که یکی از آثار ماندگار آن نیز در قالب کتاب «نقش خیال» انتشار یافت.
در نمونهای دیگر برای نمایش امکان همنشینی و هماهنگی فرش با دکوراسیون و زیباییبخشی به محیط مسکونی یا اداری با استفاده از دستبافتههای ایرانی، سالنی ویژه به این نمایش اختصاص مییافت و در آخرین اقدام کتاب ویژهای نیز با عنوان «فرشمان» در همین زمینه انتشار یافت. این نمایش به یکی از جذابیتهای دورههای اخیر نمایشگاه تبدیل شده بود و بازدیدکنندگان بسیاری را مجذوب خود میساخت.
رونمایی از فناوریها و یافتههای پژوهشی مرتبط با فرش (الیاف نورتاب، نمایش سهبعدی فرش در محیط مجازی، دانشنامه آنلاین ویکیفرش،...) در کنار معرفی کتابهای حوزه فرش، تولید و پخش مجموعه تلویزیونی «پردیس پارسی»، برگزاری کارگاههای آموزشی با ارائه گواهینامه به شرکتکنندگان،... از دیگر حواشی نمایشگاه در دورههای پیشین بود.
حقالناس!
در نمایشگاه امسال، در کنار همه کاستیها و بیتدبیریها، افزایش عجیب تعرفه واگذاری غرفهها، عدم حضور بازرگانان برونمرزی، بلاتکلیفی درباره ساعت کار نمایشگاه، ریزش آمار شرکتکنندگان و... هم آزاردهنده بود و نتیجه آن که «نارضایتی» به حرف مشترک اکثر حاضران بدل شده بود. وقتی تدبیر و تبلیغی در کار نباشد، بازدیدکننده و خریداری هم نخواهد بود و در نتیجه فروشی هم رخ نخواهد داد.
در روزهای برگزاری نمایشگاه، مدام نهیبی از سوی وزیر پیشین صمت را به یاد میآوردم که از «حقالناس» میگفت. ذکر این خاطره خالی از لطف نیست:
سالها پیش، وقتی به علت بدهیهای قبلی مرکز ملی فرش به صداوسیما، تیزرهای نمایشگاه فرش امکان پخش از تلویزیون را نیافت و بایکوت شد، گلایه به وزیر بردم. خشمگین و برافروخته فریاد زد: «اگر تولیدکننده و تاجر فرش را به نمایشگاه بکشانید و نتوانید مردم را به نمایشگاه بیاورید خائن هستید. حقالناس به گردن شماست». و البته وزیر همت کرد و آن سال با رایزنی با رئیس وقت صداوسیما تیزر نمایشگاه امکان انتشار یافت.
نگارنده که علیرغم کوششهایی که داشته است هنوز حقالناس را بر گردن خود حس میکند و از عملکرد خود ناراضی است، بر این باور است که برگزاری نمایشگاه فقط فروش و واگذاری غرفه نیست. با گرد هم آوردن شماری از تولیدکنندگان و عرضهکنندگان نمیتوان ادعای برگزاری موفق این رویداد را داشت. با وجود دشواریهای اقتصادی و مشکلات تجارت و اقتصاد فرش، میشد امید داشت که نمایشگاه فرش پس از دو سال وقفه به التیام دردهای کنونی بپردازد اما افسوس که این فرصت هدر شد و حقالناس هم بر گردن برخی ماند!
حمید کارگر
حقالناس!
در نمایشگاه امسال، در کنار همه کاستیها و بیتدبیریها، افزایش عجیب تعرفه واگذاری غرفهها، عدم حضور بازرگانان برونمرزی، بلاتکلیفی درباره ساعت کار نمایشگاه، ریزش آمار شرکتکنندگان و... هم آزاردهنده بود و نتیجه آن که «نارضایتی» به حرف مشترک اکثر حاضران بدل شده بود. وقتی تدبیر و تبلیغی در کار نباشد، بازدیدکننده و خریداری هم نخواهد بود و در نتیجه فروشی هم رخ نخواهد داد.
در روزهای برگزاری نمایشگاه، مدام نهیبی از سوی وزیر پیشین صمت را به یاد میآوردم که از «حقالناس» میگفت. ذکر این خاطره خالی از لطف نیست:
سالها پیش، وقتی به علت بدهیهای قبلی مرکز ملی فرش به صداوسیما، تیزرهای نمایشگاه فرش امکان پخش از تلویزیون را نیافت و بایکوت شد، گلایه به وزیر بردم. خشمگین و برافروخته فریاد زد: «اگر تولیدکننده و تاجر فرش را به نمایشگاه بکشانید و نتوانید مردم را به نمایشگاه بیاورید خائن هستید. حقالناس به گردن شماست». و البته وزیر همت کرد و آن سال با رایزنی با رئیس وقت صداوسیما تیزر نمایشگاه امکان انتشار یافت.
نگارنده که علیرغم کوششهایی که داشته است هنوز حقالناس را بر گردن خود حس میکند و از عملکرد خود ناراضی است، بر این باور است که برگزاری نمایشگاه فقط فروش و واگذاری غرفه نیست. با گرد هم آوردن شماری از تولیدکنندگان و عرضهکنندگان نمیتوان ادعای برگزاری موفق این رویداد را داشت. با وجود دشواریهای اقتصادی و مشکلات تجارت و اقتصاد فرش، میشد امید داشت که نمایشگاه فرش پس از دو سال وقفه به التیام دردهای کنونی بپردازد اما افسوس که این فرصت هدر شد و حقالناس هم بر گردن برخی ماند!
دیدگاه ها