اگر مرگ داد است، بیداد چیست؟!
بهرام بیضایی رفت؛ اما جهان فرهنگ ایران، همچنان ایستاده بر واژهها، روایتها و تصویرهایی است که او عمری برایشان زیست. هنرمندی که نه پرکار بود و نه اهل سازش، اما هر اثرش وزنی داشت به اندازهی یک تاریخ.
بهرام بیضایی، یکی از برجستهترین و اثرگذارترین چهرههای سینما و تئاتر ایران، در روز تولد خود چشم از جهان فروبست. او زاده پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران بود و سالها بهعنوان کارگردان، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و پژوهشگر، نقشی تعیینکننده در شکلگیری جریانهای اندیشهورز و ماندگار هنر معاصر ایران ایفا کرد.
سایت اطلاع رسانی فرش ایرلن- کارپتور
بیضایی در طول فعالیت حرفهای خود، علاوه بر کارگردانی و نمایشنامهنویسی، تجربههایی چون تدوین، ساخت عنوانبندی و تهیهکنندگی را نیز در کارنامه داشت. از او بیش از دو دهه فعالیت مستمر در سینما و تئاتر بهجا مانده است؛ فعالیتی که حاصل آن کارگردانی یا تدوین ۲۴ فیلم کوتاه و بلند و خلق آثاری شاخص چون «چریکهتارا»، «مرگ یزدگرد»، «باشو غریبه کوچک»، «شاید وقتی دیگر»، «مسافران» و «سگکشی» است؛ آثاری که هر یک بهتنهایی جایگاهی ماندگار در تاریخ سینمای ایران دارند.
او با نگارش بیش از ۳۰ نمایشنامه و اجرای چندین اثر نمایشی، نقشی بیبدیل در ارتقای ادبیات نمایشی ایران ایفا کرد. افزون بر این، نگارش ۵۱ فیلمنامه، چند روایت و پژوهشهای متعدد، نشان از گسترهی وسیع اندیشه و دغدغههای فرهنگی او دارد. بیضایی اگرچه از نظر تعداد آثار، هنرمندی کمکار بهنظر میرسید، اما عمق، تاثیرگذاری و ماندگاری آثارش، او را به یکی از مهمترین و جریانسازترین هنرمندان معاصر ایران بدل کرد.
پس از سالها دوری از فیلمسازی، ساخت فیلم «وقتی همه خوابیم» در سال ۱۳۸۶، واپسین تجربه سینمایی او بود. هرچند برخی طرحها و فیلمنامههایش، با وجود دریافت مجوز، مجال تحقق نیافتند، اما همین مسیر پرفرازونشیب، جایگاه بیضایی را بهعنوان هنرمندی مستقل، اندیشمند و وفادار به اصول خود تثبیت کرد.
خبر درگذشت این هنرمند فقید را گروه ایرانشناسی دانشگاه استانفورد اعلام کرد. این گروه در یادداشتی که به همین مناسبت منتشر کرده، آورده است:
«گروه ايرانشناسى دانشگاه استنفورد درگذشت فخر ادب و هنر ايران، استاد و همكار برجسته ما در سالهای اخير، بهرام بيضايى را به اطلاع همگان مى رساند.
او درست در روز تولد هشتاد و هفت سالگى اش درگذشت: پنجم دى، كه به احترام زادروزش (و دركَذشت اكبر رادى) روز نمايشنامه نويس ناميده شده؛ پنج سال پس از تلاش حماسى و درخشانش براى تكميل متن «داشآكل به كَفتهى مرجان».
بارها كَفته بود موطن و مسلك او عالم فرهنگ است. عشقى عظيم به ايران داشت و به رغم تنگ نظرها عليه او و خانوادهاش، لحظهاى از بركشيدن و پاس داشتن ميراث فرهنگى ايران دست نكشيد. دانشگاه ما بزودى جلسهاى در بزرگداشت زندگى وآثار اين هنرمند بى بديل ايران دوست و ايران شناس برگزار خواهد كرد.
گروه ايرانشناسى دانشگاه استانفورد به ويژه سپاسكَزار "مژده شمسايي" است كه بى همدلى و همراهى او، زندگى بيضايي در اين سالها از لونى ديكَر مى بود.
به قول شاهنامه كه بيضايى عمرى در آن زيست، اكَر مرگ داد است بيداد چیست؟»
سایت اطلاع رسانی فرش ایران ضایعه درگذشت این هنرمند ارزشمند و روشنگر را به اهالی حقیقت، فرهنگ و هنر تسلیت عرض می نماید. نام و یادش جاودانه خواهد ماند.
دیدگاه ها