نقد و نظر

خیالی بافی؛ آدرس اشتباه به یک بحران ملی

سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور

alireza ghaderi
علیرضـا قـادری

خیالی بافی:
نقدی بر نشست‌های بی‌برنامه صنعت فرش ایران

فرش دست‌باف ایران، نه‌فقط یک کالای هنری و اقتصادی، بلکه تجسمی از حافظه‌ی فرهنگی و رنج و صبر این سرزمین است. اما سال‌هاست که این گنجینه، قربانی دور باطلِ شعار، تکرار و نشست‌زدگی شده است. در حالی که صدها هزار زن و مرد در بافتن هر گره‌ی آن، زندگی و معیشت خود را گره می‌زنند، مدیران و مسئولان در سالن‌های نشست، بیشتر در حال «بافتن» هستند تا «باز کردن» گره‌ها. اما نه با دستان پینه‌بسته، بلکه با زبان‌هایی که نقش‌ها را بر صفحه خیال می نشانند و هیچ رجی بر دار واقعیت نمی‌زنند.

این بافت‌ها را نه «ذهنی‌بافی» شناخته شده در قاموس قالیبافی، بلکه باید «خیالی‌بافی» نامید؛ هنری دولتی در سالن‌های رسمی، که در آن نه نخ هست، نه نقشه، نه دار، نه صبر، فقط کلمات‌اند که رها و پراکنده، طرح‌هایی موهوم را به تصویر می‌کشند.

وقتی خیالی‌بافی جای کار کارشناسی را می‌گیرد!
در چنین نشست هایی، به‌جای تحلیل مستند و بررسی میدانی، با مجموعه‌ای از پراکنده گویی ذهنی، پرطمطراق و اغلب نامرتبط روبه‌رو هستیم.
گوینده بدون نقشه و مسیر، همانند بافندهٔ ذهنی‌باف، نقش‌هایی بی‌ضابطه در تار و پود گفتار خود می‌زند. اما تفاوت اینجاست که بافنده ذهنی‌باف از تجربه، درک بصری و حافظه نسلی سود می‌برد، حال آنکه «خیالی‌بافِ سخن‌پراکن» نه سند دارد، نه نمونه می‌شناسد، نه مسئله را دقیق فهمیده.

ذهنی‌بافی یا خیالی‌بافی؟ فرق بسیار است

در بافت ذهنی، قالیباف بی‌آنکه نقشه‌ای مکتوب داشته باشد، طرح‌هایی از حافظه و تجربه خود بیرون می‌کشد و در هر رج، جهان خود را می‌آفریند. نظم درونی، انسجام شخصی و یک ترکیب کلی، حتی در کار بدون نقشه هم وجود دارد. هرچند تفاوت‌هایی در اندازه، رنگ و جای‌گذاری‌ها دیده می‌شود، اما درون‌مایه‌ای معین، آَشکارا قابل تشخیص است.

اما در جلسات و نشست‌هایی که هر ماه در پایتخت و استان‌ها برای «بررسی چالش‌های صنعت فرش» برگزار می‌شود، حتی این انسجام هم وجود ندارد. از اساس نه ترکیب‌بندی هست، نه نقش کلی، نه رنگ‌بندی، و نه حتی طرحی در ذهن. نتیجه این است که این جلسات بیش از آنکه «ذهنی‌بافانه» باشند، به «خیالی‌بافی‌های اداری» بدل شده‌اند؛ ساختن تصویری موهوم و خیال‌انگیز از آینده‌ی فرش ایران، بر بستری از الفاظ زیبا اما بی‌عمل.

 

نشست‌های بی‌ره‌آورد، گزارش‌های بی‌ردپا

به‌عنوان نمونه، در نشست اخیر معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده درباره چالش‌های زنان قالیباف، باز هم همان موضوعات همیشگی فهرست می‌شود: بیمه، نبود متولی، آمار نامشخص، نیاز به کارگروه، لزوم مدل‌های نوین بیمه‌ای. اما این جلسه هم مانند ده‌ها نشست پیش از آن، نه فهرستی اولویت‌بندی‌شده از مشکلات ارائه می‌کند، نه نقشه راه دارد، نه بودجه مشخص، نه مسئول اجرا، نه زمان‌بندی. در واقع این سخنان بیشتر به بیان آمال و آرزوها شبیه هستند تا نقشه‌ای برای تحول.

در خیالی‌بافی، شما فقط می‌گویید «باید بشود»، بی‌آنکه بگویید چه کسی، چطور، تا کی، با چه منابعی، با چه پشتوانه قانونی، در چه جغرافیایی، و برای کدام گروه هدف.

همین الگو در اظهارات شهباز حسن‌پور بیگلری، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس نیز دیده می‌شود. حسن‌پور ، در اظهاراتی رسانه‌ای به مجموعه‌ای بلندبالا از مشکلات اشاره می‌کند: سیاست‌های نادرست اقتصادی، ضعف بازاریابی، کاهش کیفیت تولید، قوانین گمرکی و ده‌ها عامل دیگر.
اما این گفتارها، جز بیان وضعیت موجود، حاوی هیچ پیشنهاد عملی، برنامه مدون، یا راهبرد مشخصی نیستند. آیا مجلس، با در اختیار داشتن ابزار قانون‌گذاری و نظارت، نباید در این مسیر پیشگام ارائه راهکار باشد؟

 

آمارهایی که با واقعیت قهرند

در حالی که:

  • هیچ آمار قابل راستی آزمایی از تعداد بافندگان کشور وجود ندارد و این خیل عظیم زحمتکش تحت پوشش هیچ نهاد و تشکل معتبر، منسجم و معینی نیستند
  • تعداد بافندگان بیمه‌شده به کمتر از ۱۵۹ هزار نفر کاهش یافته
  • آمار قابل راستی آزمایی از میزان واقعی تولید، انواع تولیدات، ابعاد و نقشه های آنها، مواد اولیه بکار رفته و... وجود ندارد و حتی هیچ اقدامی در جهت ایجاد زیرساخت های مرتبط با آن نشده و نمی شود
  • هیچ بانک اطلاعاتی در دسترس و قابل استفاده ای از وضعیت اشتغال و بکار گیری فارغ التحصیلان رشته فرش وجود ندارد و برنامه ای هم برای ایجاد آن در دست نیست
  • دروازه های کشور بواسطه بی اهمیت شمرده شدن واردات قاچاق فرش بر ورود انواع تولیدات چینی و افغانی آغوش گشوده و محصولات مورد اشاره وقیحانه حتی در بازار پایتخت عرضه گردیده و به فروش می رسد
  • سهم ایران از بازار جهانی فرش از مثبت ۳۰٪ به کمتر از ۱۰٪ رسیده
  • صادرات سال ۱۴۰۲ تنها حدود ۶۰ میلیون دلار، یعنی کمتر از صادرات فرش افغانستان بوده است
  • داده‌های پایه‌ای درباره سن، وضعیت معیشت و تخصص قالیبافان هنوز وجود ندارد
  • طراحان و نقاشان قالی با همه نقش اساسی در نامدار شدن قالی ایران در جهان، از کمترین حمایت مادی و معنوی برخوردار نیستند و با مشکلات معیشت حداقلی دست به گریبان هستند
  • و....

در چنین شرایطی، برگزاری نشست‌هایی با عناوین پر طمطراق و واژگان پیچیده و جملات کلی، نوعی انکار واقعیت و سرگرم شدن به خیالی‌بافی است.  فرش دست‌باف، این صنعت دیرپای مردمی، بیش از آن‌که به اتاق فکرهایی اینچنین نیاز داشته باشد، نیازمند اتاق اقدام فوری است.

 

سوالات اساسی که بی‌پاسخ مانده‌اند

  1. چه کسانی برای این نشست‌ها انتخاب می‌شوند و بر اساس چه معیارهایی؟
  2. چه طرح مکتوب، چه داده‌ای، چه گزارشی از قبل در اختیار شرکت‌کنندگان قرار گرفته؟
  3. چه مصوباتی از دل این نشست‌ها بیرون آمده و به کجا رسیده‌اند؟
  4. آیا گزارشی از میزان تحقق مصوبات گذشته ارائه شده؟
  5. چه نهادی مسئول اجرای خروجی این جلسات است و چرا گزارش عملکرد آن منتشر نمی‌شود؟

 

آسیب چرخه خیالی‌بافی:

  • اتلاف وقت، انرژی و منابع انسانی و مادی
  • تضعیف امید و اعتماد در میان بافندگان، به‌ویژه زنان و جوانان
  • فرسایش سیاست‌گذاری و تکرار دوباره‌کاری‌ها در هر دولت
  • فاصله گرفتن تدریجی مدیران از واقعیات میدان تولید و تجارت
  • به نابودی کشاندن سرمایه های اجتماعی و تشدید فاصله موجود میان حکمرانی و مردم

 

سخن آخر؛ نقش‌ها در خیال مانده‌اند

خیالی‌بافی، شبحی بی‌نقشه و بی‌تعهد است؛ چیزی شبیه به بافتن قالی در رویا، با نخ‌هایی که هرگز وجود ندارند.

نشست‌هایی که فقط تکرار می‌کنند، اما مسئولیتی نمی‌پذیرند، نه نقش قالی، که نقش رویاهای بی‌ریشه‌اند.
تا زمانی که از خیالی‌بافی به واقع‌نگری، از تصویر به اجرا، و از کلام به اقدام گذر نکنیم، باید پذیرفت که «فرش ایرانی» نه در میدان‌های جهانی، که در همین میدان‌های اداری تهران از دست خواهد رفت.

«نشست‌هایی که بی‌برنامه برگزار می‌شوند، شبیه به نوعی خیالی‌بافی‌اند؛ ترکیبی از کلمات زیبا، دغدغه‌های کلی، نقش‌های ذهنی، اما بدون رج‌بندی، بدون گره، و بی‌آنکه معلوم باشد این قالی خیال‌پردازی‌شده، کی و چگونه قرار است بافته شود. اگر در ذهنی‌بافی، بافنده دست‌کم یک نیت و اراده روشن در دل و یک تصویر کلی در سر دارد، در خیالی‌بافی، هیچ‌کس حتی نمی‌داند تهِ این دار به کجا خواهد رسید.»

 

دعوت به گفت‌وگو و هم‌فکری
از همه‌ی همراهان، کارشناسان و دغدغه‌مندان دعوت می‌کنیم تا با بیان دیدگاه‌ها، تجربه‌ها و نقدهای خود درباره این موضوع، ما را در پیشبرد گفت‌وگویی سازنده و واقعی یاری دهند؛ گفت‌وگویی که هدف آن، عبور از تشریفات بی‌ثمر، پرهیز از تکرارهای موازی و اتلاف منابع، و گشودن راه‌هایی برای حل عملی مسائل است.
نظرات شما، چراغ راهی‌ست برای گره‌گشایی از واقعی‌ترین گره‌های هنر و فرهنگ ما.
سپاسگزار همراهی‌تان هستیم.

 
اگر این مطلب را می‌پسندید از طریق لینک‌های زیر در شبکه‌های اجتماعی به سایر علاقه مندان همرسانی کنید!

دیدگاه ها

  • زمانی بر اساس تفاهم نامه ها و توافق نامه های بین وزارت بازرگانی و وزارت دارایی که سازمان گمرک زیر نظر آن بود و مرکز آمار ایران به صورت ماهانه و فصلی و شش ماه یکبار و در نهایت سالیانه آمار دریافت میکردیم و پنج نفر از دانش اموختگان اقتصاد این داده ها را بر اساس اهداف مرکز با تحلیل های درست در اختیار چهار مدیریت مرکز قرار میدادند. الان از آن پنج الی شش نفر یک نفر در مرکز هست. بقیه افرادی که از شرکت فرش یا جهاد آمدند و آنجا هم آمدند نیرو های تخصصی نبودند طی این سالها با هدف افزایش حقوق رفتند از علمی کاربردی یا پیام نور و خود دانشگاه آزاد مدرک گرفتند و جای کارشناسان تحلیلی و متخصصان واقعی را گرفتند. در چنین شرایطی هم گروه هایی آمدند که با هدف جیب خود و گروهشان را پر کنند که الان هم مشخص است چه کسانی هستند و هیچ عملکرد مثبتی نداشتند و رفتند من ندیدم در یک سخنرانی آماری ارایه کنند. وقتی نه کارشناسان و نه مدیران سواد ریاضی و آمار و مدیریت استراتژیک ندارند و حتی راهبردهای سازمانی و هدایت سازمان بلد نیستند چرا انتظار شق القمر دارید.در این رشته و مرکز تعداد دلسوزان باسواد که حل مسئله بلد هستند به تعداد انگشتان یک دست نیست. نتیجه چنین وضعیتی میشود وضع موجود

    • جناب آقای حسن‌زاده گرامی، سلام و سپاس از حضور و مشارکت شما در این گفت‌وگو. با توجه به تجربه ارزشمندتان در حوزه فرش و سابقه حضورتان در بخش‌های مختلف مدیریتی این عرصه، پیشنهاد می‌کنم در ادامه این بحث، راهکارها و دیدگاه‌های عملی خود را نیز برای بهره‌مندی سایر کاربران مطرح فرمایید. همچنین چنانچه مایل باشید، می‌توانید یادداشتی مستقل با محوریت موضوعات مورد نظرتان تهیه و برای انتشار در اختیار ما قرار دهید. استقبال خواهیم کرد.

نظرات شما:

  • نظرات حاوی هرگونه توهین و یا نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات به غیر از زبان فارسی و یا غیر‌مرتبط با مطلب، منتشر نمی‌شود.