به بهانه روز ملی فرش دستباف ایران؛
پریسا بیضایی: ملی شدن موزه فرش خواسته بعدی ما است
به مناسبت روز ملی فرش گفتگویی با پریسا بیضایی کارشناس موزهداری و مدیر قبلی موزه فرش ایران، که در جریان پیگیری ثبت روز ملی فرش دستباف ایران در کمک به فدا حسین مالکی، نماینده مردم زاهدان، در پیشبرد و به ثمر نشاندن آن نقش داشته است انجام دادهایم. از بیضایی خواستیم با توجه به تجربه اش در موزه فرش نسبت و رابطه این روز را با موزه فرش و انتظاراتی که از آن دارد، توضیحاتی ارایه کند. آنچه در ادامه میاید پاسخ او به این سوال است. با هم بخوانیم:
سلام. خیلی متشکرم که از من دعوت کردید تا نظر خودم را در مورد روز ملی فرش در تقویم کشور عنوان کنم. عاقبت بعد از سال ها تلاش جمع کثیری از دستاندرکاران حوزه فرش دستباف روز ملی فرش در تقویم کشور ثبت شد. خیلی هم از این بابت خوشحالیم چون جای خالیاش حس می شد.
صنایع دستی ای در این اندازه مهم و دارای چنین قدرتی که از دیرباز تا امروز تمام جهان را فراگرفته بوده واقعا باید که یک روز ملی می داشت. اما آیا این پایان راه است و فقط خواستیم یک روز ملی داشته باشیم و سالی یکبار دور هم جمع شویم و جشن و سرور برپا کنیم و کنار هم باشیم و حرف بزنیم و بعد هر کسی به خانه خودش برود؟ نه! من فکر می کنم که مطالبات ما برای ثبت روز ملی فرش در تقویم کشور، بیش از این حرف ها بوده و هست.
همه ی ما می دانیم که فرش دستباف یکی از مهم ترین صنایع دستی کشور ماست که هم جنبه تجاری بسیار قوی داشته و هم سفیر فرهنگی بسیار ارزنده ای برای نشاندادن هویت و پیشینه ی ما را به جهانیان بوده است. ولیکن باز بهتر از بنده می دانید که سال هاست چراغ آن دائما در حال کم سو شدن است. اگر نگاهی به بازار بیندازیم، می توانیم شلختگی در طراحی ها را ببینیم. جانشینی و سلطه فرش های کم کیفیت کشورهای دور و نزدیک که ایضا به نام فرش ایرانی تولید می شود، دلزدگی تولید کنندگان، بافندگان، دستمزد پایین، صادرات کم رونق، همه و همه باعث می شود فرش ایرانی روز به روز حالش بدتر شود.
روز فرش روز مطالبه از دولتمردان برای اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات اساسی و اصولی برای فرش کشور است
اصرار برای ثبت روز ملی فرش در تقویم، در حقیقت یادآوری این مهم است که تا چه اندازه فرش جایگاه مهمی در اقتصاد و فرهنگ ما و در پژوهش ما دارد و ما در حقیقت داریم از دولتمردان مطالبه می کنیم که زیرساخت های موثری را ایجاد کنند، زمینه های کاری برای تولیدکنندگان فرش ایجاد کنند. تصمیمات اساسی و اصولی بگیرند تا شاید بتوانیم کالبد نیمه جان فرش دستباف را دوباره احیا کنیم.
دستاندرکاران خستهاند
البته کار من جنبه فرهنگی دارد. من کارشناس حوزه اقتصادی و تجاری فرش نیستم که اظهار نظر کنم اما آنچه طی این سال ها در موزه فرش شاهد آن بودم، نشست و برخاست هایی که با اساتید و تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش داشتیم، پژوهشگرانی که در این حوزه فعالیت می کنند، دانشجویانی که با هزاران امید و آرزو وارد دانشگاه می شوند برای اینکه تلاش کنند فرش دستباف را بهتر نشان دهند، همه و همه خسته اند به خاطر اینکه احساس می کنند حق مطلب ادا نشده است. روز ملی فرش باید بتواند از ۲۰ خرداد امسال که اولین روزش است مطالبات خود را قویا اعلام کند و خواستار محقق شدن آنها باشد.
امکانات موجود در شان موزه فرش کشور نیست
به عنوان کسی که سال ها در موزه فرش کار کرده تاکید میکنم که برای ما در موزه فرش، جمع های فرهنگی، آموزشی و پژوهشی خیلی اهمیت داشت و اولویت موزه این بود؛ کار افتصادی و تجاری و بازاری نمی کردیم، گرچه امکانات واقعا کم و ناچیز بود. آنچه که به ثبت روز ملی فرش در تقویم اهمیت میدهد این است که نگاه ویژه ای به آموزش و پژوهش در این حوزه شود. حال آنکه به دلیل همین اعتبارات ناموجود در این سال ها شاهدیم کارشناس، دانشجو، محققین هر یک به شکلی دچار سرخوردگی شده اند، تجهیزات آن طور که باید به روز نشده است امکانات ما بسیار ناچیز است و روز به روز هم با همه پیشرفت های سایر جوامع در زمینه تکنولوژی، ابزار و... همچنان ضعیفتر و ضعیفتر می شود. من با دیدن این شرایط به شدت برای جایگاه و آینده فرش کشورنگران میشوم.
طرح مطالبات فرهگی در فرصت روز ملی فرش
تبلیغات، اطلاع رسانی و پشتیبانی فرهنگی شایسته ای که باید در مورد فرش دستباف در موزه صورت بگیرد، انجام نمیشود و همهی این ها باعث می شود که بیشتر به اهمیت ثبت روز ملی فرش برای طرح مطالبات خود پی ببریم و در لوای آن خواستار زمینه سازی بسیار قوی و محکم از طرف کسانی باشیم که در راس این هرم قدرت هستند و اینکه نشاط و امید را در دل دانشجویان و جوانانمان که در حقیقت سکاندار آینده فرش دستباف خواهند بود ایجاد کنیم چون انگیزه ای برای دانشجویان و محققین جوان ما نمانده و هر کاری می کنند با سد بزرگی روبرو می شوند و هر نظری که می دهند دست آخر وتو می شود. این ها مطالبات ماست در حوزه فرهنگی.
یکی از چالشهای مهم موجود، ضرورت گسترش هر چه بیشتر و زمینه سازی مراودات موزه فرش با بقیه موزههای دنیاست. چون ما فرشهای بسیار با ارزشی در موزههای دیگر دنیا داریم. ما باید بتوانیم با آنها ارتباط داشته باشیم، رفت و آمد کنیم و از دانش و تجربیات آنها برخوردار شویم. این ها چیزهایی است که در حال حاضر به نظرم می رسد.
برای من ۲۰ خرداد تنها یک نماد نیست. یک روز نیست. بلکه یادآوری، تکرار، تکرار و تکرار مطالبات و خواستههای برحق فرهنگی، تجاری و اقتصادی ما در حوزه فرش دستباف کشور است
در انتخاب روز بد سلیقگی شد!
و در آخر هم باید خدمتتان عرض کنم که ما روز ملی فرش را در تقویم ثبت کردیم؛ خب خدا را شکر. البته خودتان خوب می دانید که خیلی شایسته تر بود که ۳۱ مرداد این اتفاق می افتاد و روز ملی اعلام می شد؛ ولی در هر حال باز هم از هیچی بهتر است.
خواسته بعدی: ملی شدن موزه فرش
قدم بعدی ملی شدن موزه فرش است. موزه فرش از استانی بودن باید خارج شود و ملی شود. این خواسته همه ما کسانی است که در موزه چه به عنوان کارمندان و چه به عنوان مرتبط کار میکنیم. موزهی فرش استحقاق این را دارد که از استانی بودن خارج شده و ملی شود چون خودتان خوب می دانید که اگر ملی شود میتوانیم امکانات طلب کنیم و چقدر موزه می تواند بالندهتر شود و در تصمیم گیریها می تواند خیلی محکم تر عمل کند. متاسفانه دست ما بسته بود و استانی شدن خیلی بیش از قبل، دست ما را از همه چیز کوتاه کرده بود. این بعد از تعیین روز ملی فرش در تقویم رسمی کشور، دومین خواستهی اساسی ماست.
.
دیدگاه ها