زخم تحریم و جنگ بر بازار فرش دستباف ایرانی
سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
گزارش: نیکزاد حبیبی
خلاصه خبر: فرش دستباف، این میراث اصیل و هنرمندانه ایرانی، امروز در بازار تهران روزهای کمرونقی را تجربه میکند. برخلاف گذشته که بخش فرشفروشان بازار بزرگ تهران از پویاترین و پرترددترین راستههای بازار محسوب میشد، اکنون مغازههای نیمهتعطیل، تابلوهای "برای فروش" و سکوتی سنگین جای شور و جنبوجوش آن روزها را گرفته است. خبرنگار انصاف نیوز در این گزارش میدانی به گفتوگو با چندین فروشنده باسابقه این بخش پرداخته تا از نزدیک وضعیت امروز فرش دستباف را بررسی کند. در این گفتوگوها، دلایل متعددی برای رکود بازار ذکر شده است: کاهش تولید، گرانی فرش، بیمیلی نسل جدید به خرید دستبافتههای سنتی، رقابت مراکز فروش زنجیرهای با تبلیغات گسترده، محدودیتهای صادراتی ناشی از تحریم، افت چشمگیر حضور گردشگران و تاجران خارجی، و حتی تاثیر مستقیم جنگهای منطقهای اخیر. برخی فروشندگان صریحاً از ناامیدیشان نسبت به آینده سخن میگویند، در حالی که برخی دیگر هنوز بر نقش دیپلماسی اقتصادی، رایزنیهای بینالمللی و برگزاری نمایشگاههای تخصصی برای احیای بازار تأکید دارند. این گزارش روایتی است بیواسطه از صدای فرشفروشان بازار تهران؛ صدایی که در سکوت بازار، هنوز امید به شنیدهشدن دارد. تحریریه کارپتور |
خرید فرش دستباف اگرچه این روزها چندان فراگیر نیست و فرش های ماشینی، کف پوشها یا حتی انواع جدیدی از موکتهای ارزان قیمت جای آن را گرفته ولی بخش فرشفروشان بازار بزرگ تهران از قدیم الایام محل رفت و آمد علاقهمندان و خریداران فرشهای دستباف بوده است.
خبرنگار انصاف نیوز در این گزارش میدانی از فرش فروشان قدیمی بازار تهران درباره اوضاعشان پرسیده است، از مغازههای نیمه تعطیل و برای فروش تا کسادی بازار و مشکلاتی که تحریم و البته جنگ دوازده روزه برای این صنف ایجاد کرده است.
ساعت ده صبح از متروی پانزده خرداد به سمت ورودی بازار تهران رفتم. از راسته پارچه فروشان و لوازم کفاشی عبور کردم و تابلوی اتحادیه صادرکنندگان فرش را دیدم. جلوتر که رفتم و به بخشی رسیدم که در مقایسه با بخشهای دیگر بازار، کساد و کمرونق به نظر میرسید. نیمی از مغازهها تعطیل بودند و تابلوی “برای فروش” روی در آنها نصب شده بود.
وارد مغازه آقای رهی شدم که همراه با شریکش از فرش فروشان قدیمی بازار تهران بود.
از او در مورد خلوت بودن این بخش از بازار پرسیدم و در پاسخ گفت: «همان طور که میبینید اوضاع خوبی نیست و من صادقانه میگویم که فرش دستباف به سمت منقرض شدن میرود. در حال حاضر تقریبا نیمی از مغازهها یا تعطیل است یا اگر هم باشند، فروش و مشتری خاصی ندارند.»
فروشنده دیگری در توصیف وضع فرش فروشان بازار تهران میگفت: «متاسفانه اوضاع خوبی در این بخش از بازار نداریم البته به بیان بهتر اقتصاد مملکت اوضاع خوبی ندارد اما شما تصور کنید ما ساعت هفت مغازه را باز میکنیم و نهایتا ساعت دو بعد از ظهر میبندیم چون اولاً همان صبح هم مشتری نیست و ثانیاً عصر هم خبری نیست که بمانیم!»
این فروشنده بازاری ادامه داد: «من خودم عصرها به شغل دیگری مشغول هستم چون با این وضع بازار امیدی به درآمد از راه فرش ندارم ولی به هر حال سالهاست که در همین بازار مشغول هستیم و منتظریم ببینیم اوضاع اقتصاد و جنگ و… چه میشود!»
فضای آرام و کم رفت و آمدی در بخش فرش فروشان بازار تهران دیده میشد و از فروشندگان در خصوص دلایل این کم رونقی پرسیدم که آقای رهی در جواب گفت: «اولین نکته اینکه تولید فرش دستباف کم شده و حتی تولیدکننده رغبتی به بافتن نمیکند؛ چون اگر شما الان بخواهید یک فرش دستباف معمولی بخرید دست کم باید چهل پنجاه میلیون هزینه کنید که در در این دوره زمانه کمتر کسی حاضر است برای فرش دستباف هزینه کند!»
آقای مرادی که او هم از فرش فروشان بازاری بود، میگفت: «شما تصور کنید که بیست سی سال پیش، هم رغبت خانوادهها به خرید فرش بیشتر بود و هم تولیدکنندگان خانگی فرش دستباف چند فرزند داشتند که در بافتن کمکشان میکردند اما در حال حاضر نه آن رغبت قدیم هست نه آن تعداد فرزند و نه حتی سود و صرفهای در بافتن فرش!»
در این میان به نظر میرسد که مراکز تازه تاسیس فروش فرش مثل شهر فرش یا فروشگاههای بزرگ فرش هم بر کسادی بازار فرش دستباف بی تاثیر نبوده باشد. مراکزی که تبلیغ آنها این روزها در صداوسیما و بیلبوردهای سطح شهر با وعده قیمت مناسب و شرایط فروش اقساطی به چشم میخورد.
یکی از فروشندگان فرش بازار تهران در خصوص این مراکز میگفت: «به هر حال تبلیغات مراکزی مثل شهر فرش یا هایپرهای لوازم خانگی هم در کم رونق شدن فرش فروشان بازاری موثر بوده است که به مشتری وعده قیمت پایینتر یا فروش راحتتر را میدهند اما در واقع قیمت فروش آنها اگر بیشتر از ما نباشد کمتر از ما هم نیست ولی صداوسیما و بیلبوردها فقط همین فروشگاه گها را تبلیغ میکنند.»
آقای کساییزاده که از فروشندگان قدیمی فرش دستباف بازار بود هم میگفت: «این فروشگاهها در صورتی که انعکاس خوبی بین اهالی فرش داشته باشند مسئلهای ندارند و شما میبینید که به طور مثال ما امروز هم سوپرمارکتهای محلی را داریم و هم هایپرمارکتهای بزرگ و هر دو هم درآمد خودشان را دارند اما در خصوص فرش اینگونه نیست و این فروشگاهها چنین مقبولیتی را بین کسبه این حوزه ندارند و حتی مشتریهایی که آنجا رفتند و بعد سراغ ما آمدند گلایه میکردند که بین حرف و عمل این مراکز فاصله هست.»
از تاثیر تحریم ها بر بازار فرش دستباف هم پرسیدم و پاسخهای متنوعی شنیدم. آقای کساییزاده در پاسخ به این سوال معتقد بود که گرچه فرش دستباف اوضاع خوبی ندارد اما همین الان که تحریم هم هستیم، صادرات فرش را داریم منتها اساساً بازاری نیست و کسادی بازار فرش یک معضل جهانیست و تاثیر تحریم بر آن به اندازه نیازهای اساسیتر، چندان ملموس به نظر نمی رسد.
در مقابل اما فروشنده دیگری (آقای رهی) در خصوص تاثیر تحریمها بر بازار فرش دستباف معتقد بود که عامل اصلی این کم رونقی همین تحریمهایی است که از اوایل دهه نود تشدید شد.
این فروشنده فرش در توصیف نحوه تاثیر تحریمها بر صادرات فرش گفت: «بحث ممنوعیت صادرات برای فرش دستباف به این صورت است که قبل از تحریمها تاجران خارجی میآمدند و با صد یا پنجاه عدل (واحد سنتی شمارش فرش در تجارت معادل رول یا بسته) فرش بر میگشتند اما امروز در گمرک به پنج عدل فرش صادراتی هم نمیرسیم و متاسفانه دولتها هم آمدند و رفتند ولی در بازار صادرات فرش تغییری ایجاد نشده است.»
آقای مرادی از دیگر فرش فروشان بازار در خصوص تاثیر تحریمها بر وضع بازار فرش معتقد بود که بهترین دوره برای بازار فرش دستباف دوره آقای خاتمی بود؛ بحث تجارت آزاد در آن دوره و البته رفت و آمدهای مداوم تجار و نمایشگاه های فرشی که در کشورهایی مثل آلمان برگزار میشد برای تسهیل صادرات فرش موثر بوده است.»
فروشنده دیگری هم میگفت وضع بازار فرش دستباف تا حدود بیست سال پیش خوب بود اما رفته رفته و همزمان با تحریمهای دهه نود اوضاع فرش دستباف و صادرات آن روز به روز بدتر شد. این فروشنده فرش ادامه داد: «البته بعد از عید ما امیدوار بودیم که بحث مذاکرات بتواند به وضع بازار فرش و صادرات آن کمک کند اما با این جنگی که پیش آمد دیگر چندان امیدوار نیستیم.»
در این میان آقای کسایی زاده معتقد بود که مشکل بازار فرش دستباف، مشکل امروز و دیروز نیست؛ به هر حال فرش نیاز ضروری مردم نبوده و نیست و ترجیح میدهند هزینه آن را تا حد امکان با جایگزین کردن فرش ماشینی یا کف پوش یا حتی موکتهای ارزان قیمت کم کنند. این فروشنده کهنهکار فرش میگفت: «تصور کنید امروز یک زوج بخواهند وسایل و اثاثیه منزلشان را تهیه کنند؛ شما مطمئن باشید که خرید فرش آنهم فرش دستباف قطعا اولویتشان نخواهد بود.»
فروشنده دیگری هم مشابه همین نکته را مطرح میکرد: «خانوادههای قدیم خیلی برای فرش زیر پایشان اهمیت قائل بودند که اصطلاحاً میگفتند «خانه را باید فرش کنیم آنهم فرش دستباف درجه یک!» اما امروز کمتر کسی حاضر است پولی که میتواند خرج لوازم خانگی گران یا موبایل و اثاثیه مدرن کند را خرج فرش دستباف کند. نهایتش یک قطعه فرش ماشینی ارزان میخرند و تمام!»
نکته دیگری که از چندین فروشنده فرش شنیدم این بود که انبارهای بخش فرش فروشان بازار تهران به انبار پارچه تبدیل شده است. فروشندهای در این خصوص میگفت: «فرض کنید که از بیست انباری که ما در بخش فرش بازار داریم، بیشترشان را در اختیار پارچه فروشان گذاشتیم چون فرش و مشتری فرشی نبود که بخواهیم انبار را به فرش اختصاص بدهیم.»
با آغاز به کار دولت چهاردهم زمزمههایی از توافق برای رفع تحریمها شنیده میشد اما فروشندگان فرش در خصوص تاثیرگذاری تغییر دولت بر بازارشان نظر متفاوتی داشتند.
از آقای رهی در خصوص عملکرد دولت پرسیدم و اینکه چه راهکاری را برای احیای بازار فرش دستباف و صادرات آن پیشنهاد میکند و در پاسخ به سوالم گفت: «اوضاع بهتر نشده که بدتر هم شده! تا زمانی که مسئله تحریمها حل نشود و پیمانهایی با کشورها برای صادرات فرش نبندند مشکل فرش دستباف حل نمیشود.»
فروشنده دیگری معتقد بود که سفیران ایران در کشورهای همسایه باید فعالانهتر عمل کنند. این فروشنده قدیمی بازار فرش ادامه داد: «کشورهای اروپایی که با این وضع تحریمها خریدی از ما ندارند اما به هر حال کشورهای منطقه خودمان که فرهنگشان هم به ما نزدیکتر است، باید محل صادرات فرشهای ایران باشند که از سفیران ایران در این کشورها انتظار داریم که برای صادرات فرشهای خودمان فعالانهتر رایزنی کنند.»
این فروشنده قدیمی فرش ادامه داد: «البته این نکته هم ناگفته نماند که در حال حاضر رقبایی مثل چین، پاکستان یا حتی افغانستان همان طرحهای فرش دستباف ایرانی را کار میکنند و از این تحریمهای ما سوء استفاده میکنند و جای ما را میگیرند و حتی روی فرش ایرانی تبلیغات منفی هم میکنند که بتوانند جای ما را در بازارهای خارجی به طور کامل بگیرند.»
از فرش فروشان بازار در خصوص وضع بازارشان در طول جنگ دوازده روزه پرسیدم که البته پاسخ ها یکسان بود. آقای رهی میگفت: «در آن روز ها که ما تعطیل بودیم و بعد از جنگ هم اوضاع بدتر شد چون نرخ ارز بالاتر رفت و تبعا روی قیمت فرش هم اثر گذاشته است.»
نکته مهم اینجاست که نوسانات بازار ارز، ارزش ریال را کم میکند و تبعا قیمت خرید فرش ایرانی برای توریستها و تجار خارجی کمتر میشود اما بنابر توصیف بازاریان فرش، توریست یا تاجری به اینجا نمیآید که بخواهد خرید کند. شریک آقای رهی در این خصوص گفت: «قبل از جنگ به ندرت پیش میآمد که توریستها بیایند و فرش ببینند و بخرند اما بعد از این جنگ که همچنان وضع پروازها ناممشخص است،کدام توریستی رغبت آمدن و خرید فرش میکند؟» [البته مدتی است که وضعیت پروازها تقریبا به حالت عادی پیشاجنگ خود بازگشته است]
از آقای رهی در خصوص امیدش به بهبود اوضاع بازار فرش دستباف پرسیدم و او گفت: «من از قدیم الایام در بازار فرش دستباف تهران هستم ولی صادقانه امیدی به بهتر شدن این اوضاع ندارم. و اگر امروز شمای نوعی بخواهید وارد کار فرش شوید، من دلسوزانه به شما میگویم که اوضاع خوبی نیست و بهتر است که نیایید.»
آقای کساییزاده معتقد بود که با وجود مشکلات فراوانی که در بازار فرش تهران وجود دارد، راههایی هم برای بهبود این وضعیت بازار فرش هست مثل میزگردهایی که با حضور فروشندگان همین بخش از بازار با مسئولان برگزار شود یا راههای فنی که کارشناسان اقتصادی چارهای پیدا کنند تا شاهد تغییر در این وضعیت باشیم.
این فروشنده قدیمی فرش ادامه داد: «برگزاری نمایشگاه هم میتواند وضع فرش دستباف را بهتر کند اما باید به این نکته هم دقت کنند که آیا اساسا مراجعه کنندهای هم برای این نمایشگاهها وجود دارد یا خیر؟ اگر مراجعهای نداریم پس وضع فرش به کلی وضع خوبی نیست.»
دیدگاه ها