فرش دستباف ایران بر دار بلاتکلیفی!
سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
این مطلب در تاریخ 28/05/1393 در سایت قبلی کارپتور (carpetour.com) منتشر گردیده بود.
این مطلب از آنجا بازنشر می گردد که متاسفانه هنوز در بر همان پاشنه می چرخد!
غرض از ارایه این مطلب گردآوردن اسباب نقد اثربخش و مفید فایده است،
استدعا دارد ضمن رفع خطاها و کاستی هایی که یقینا در آن کم نیست،
این نیت را در دستیابی به نتیجه ای ثمربخش، با نظرات خود یاری رسانید.
مطالب خود را از طریق پنجره دیدگاهها در انتهای این مطلب ارسال فرمایید.
مادام که زير ساخت هاي مناسبات مديريتي در وزارت صمت چنين باشد، مادام که چشم مديران ارشد به سازمان تحت مديريت خود، به عوض نتيجه، به دنبال توليد آمارهاي خوش ساخت باشد و مادام که دستگاه هاي نظارتي در انجام ماموريت ذاتي خود مصلحت انديشي کنند، اين چرخ بر مدار بي هدفي، بي نتيجگي و بي ثمري خواهد گشت....
علیرضا قادری
به انگیزه بیست و دومین نمایشگاه فرش دستباف ایران.
نمایشگاهی که زمانی "نمایشگاه بین المللی فرش ایران"،
زمانی دیگر "نمایشگاه بزرگ تهران"
و اکنون "نمایشگاه فرش دستباف ایران" نامگذاری شده است.
نمایشگاه فرش دستباف تهران بیست و سومین دوره برگزاری خود را تجربه می کند.
نمایشگاهی که علیرغم تمامی نکات مثبت، هنوز نتوانسته است در قواره مطلوب و مناسب و درحد نمایشگاه های متعارف تخصصی، مثل آنچه در خانواده نمایشگاه های دوموتکس در آلمان، چین، ترکیه و یا روسیه برگزار می شود رخ بنماید.
واقعیت تلخ آن است که گرچه همه دستاندرکاران و مسئولان و ذینفعان، تبلیغات و اطلاع رسانی را از عمده ترین چالش های پیش روی فرش دستباف ایران عنوان می کنند و همه ساله تریبون های افتتاحیه نمایشگاه با بی رغبتی و البته ناامیدی، شاهد شعارهای داغ و آتشین "خواهیم کرد" ها و "خواهد شد"هاست، لکن در عمل این امر نتوانسته هیچ تاثیری در روند رو به افول قالیبافی ایران، چه در عرصه هنر و چه در عرصه تولید و تجارت داشته باشد.
نتیجه همه خوشبینی ها و گزارش اقدامات پر سر و صدا و پر هزینه دستگاه های مسئول و وعده و وعیدهایی که در طول این سالها داده شده است، در عرصه عمل و در آمار تلخ صادرات این صنعت ملی، چنان رنگ می بازد که گویی بود و نبود این اقدامات نه تنها تاثیری در روند فرش کشور نگذاشته و نمی گذارد، بلکه این شائبه را تقویت می کند که موضوع بقای سازمانِ متولی، به جای تلاش واقعی و موثر برای حفظ و توسعه این هنر و صنعت، در اولویت اصلی سیاستهای وزارت صمت و نهاد متولی آن است.
این حقیقت گرچه ممکن است به مذاق وزارت صمت و یا مرکز ملی فرش ایران خوش نیاید، لکن واقعیتی است که کتمان آن سر به زیر برف فرو بردن در چنین هنگامه سخت و پر تنش اقتصاد کشور است. و گره زدن زلف این بی تدبیری و بی کفایتی به موضوعاتی مثل تحریم و افزایش و یا بی ثباتی نرخ ارز و محکوم کردن سیاست پرداخت یارانه نقدی و ... جز فرافکنی و کتمان واقعیت نخواهد بود.
این که اصولا جایگاه و نقش فرش دستباف در اقتصاد کشور کجاست؟،
انتظارات دولتمردان از آن چیست، فرش دستباف دقیقا چه ماموریتی را در امروز و فردای عرصه های هنر و اقتصاد کشور بر عهده دارد،
ذینفعان در چه بخش از این معادله قرار گرفته و سهم، نقش و تعریف و جایگاه رسمی و قانونی آنان چیست؟،
سبب اینهمه آشفتگی، دوباره کاری و تجربه کردن های پر هزینه و چندباره سیاستهای غلط و بی نتیجه چیست؟
و از همه مهمتر چه مرجع و دستگاهی نظارت بر حسن عملکرد، ارزیابی اقدامات و محاسبه و بازخواست عدم موفقیت اقدامات و عملی نشدن وعده و وعیدها را برعهده دارد؟،
همگی بخشی از سئوالات اساسی ای است که در پس غوغای بی معنای "این دولت و آن دولت کردن" مدیران و فرافکنی و مقصر جلوه دادن دولت ها و مدیریت های قبلی از سوی آنان، گم گشته و عملا به فراموشی سپرده شده است.
الزاماتی نظیر مسئولیت دستگاه ها در ایجاد فضای جهادی و مقاومتی در عرصه های اقتصاد، که به عنوان حرکتی تعیین کننده، امیدساز و نشاط آور در عرصه اقتصاد و اجتماع در قالب حکم حکومتی ابلاغ گردیده است نیز، متاسفانه از سوی دستگاه ها، تنها تا سطح درج شعاری بر پیشانی اوراق اداری و یا پوسترهای پر رنگ و لعاب ولی بی اثر تنزل یافته و محدود گردیده است.
بزرگترین مشکل فرش دستباف ایران همانگونه که بارها و بارها به آن اشاره کرده ایم، ضعف مدیریت، نبود برنامه ای آینده نگرانه و مبتنی بر واقعیت ها و عدم وجود ساز و کاری برای حضور فعالانه بخش خصوصی است.
هنوز پس از بیست و دو دوره، مشکلات برنامه ریزی و اجرای نمایشگاه تهران، همان مسائل و مشکلاتی است که در اولین دوره شاهد آن بوده ایم. قصد سیاه نمایی نداریم ولی از لاپوشانی مشکلات هم تا کنون بهره و نتیجه ای ندیده ایم. ذکر عناوین مشکلات را نه به عنوان نق زدن و خرده گیری بلکه به امید رفع مشکلات و موانع ضروری می دانیم.
اینکه وزارتخانه ای با این عظمت و طول و عرض چرا با همه امکانات و مقدورات هنوز در جلب خریداران عمده [و حتی غیر عمده و خرد] خارجی، علیرغم ویژگی های منحصر بفرد و برند بودن قالی ایرانی در جهان، ناموفق است، سئوال ساده ای است که پاسخ گویی به آن وظیفه ای فراموش شده بوده و هست.
سرنوشت و نتیجه صرف و هزینه ده ها میلیارد تومان اعتبارات سالانه تخصیص یافته به امر بازاریابی و تبلیغات فرش هنوز هم موضوع سر به مهری است که صاحبان حق و ذینفعان این حوزه پاسخ آن را دریافت نکرده اند. مگر جز این است که این اعتبارات برای رشد و تعالی این بخش پیش بینی گردیده و مگر جز این است که حفظ شان و جایگاه و عزت فرش دستباف ایرانی در بازارهای جهانی و همین مختصر درآمد ارزی، تنها و تنها به مدد تلاش و کوشش مظلومانه تولیدکنندگان و بافندگان بوده و هست؟ دولت و دولت ها واسطه میان منابع، تسهیلات و اعتبارات با ذینفعان هستند و وظیفه آنان شناسایی دقیق، صحیح و به هنگام موارد هزینه و اولویت تخصیص اعتبارات بدون خاصه خرجی و یا خویشاوند سالاری است. اما آیا تا کنون چنین بوده است؟
آیا برگزاری یک نمایشگاه آبرومند، با قواره ها و اندازه های کمی و کیفی متناسب با شان فرش دستباف ایران، شان فرهنگی این ملت و شان نظام جمهوری اسلامی ایران، کاری غیر ممکن بوده و یا به هزینه هایی بیش از این نیازمند بوده است؟ قطعا اینطور نبوده و نیست.
مشکل در نگاه و فرهنگ مدیریتی است. در غیر اینصورت چرا نباید بتوان حداقل آمار واقعی از تعداد بافنده، میزان تولید محقق شده، ظرفیت تولید، اشتغال حقیقی و میزان شاغلین این بخش و ده ها مورد دیگر را در اختیار داشت؟ مسئول این امر کیست و اگر واقع نشود چه دستگاهی پاسخگو و چه دستگاهی ناظر و سئوال کننده خواهد بود؟ چرا این دستگاه ها برای جلوگیری از اتلاف سرمایه های انسانی، مادی و معنوی سکوت اختیار کرده و غایب اند؟
در افتتاحیه این نمایشگاه نیز به سیاق و روال بیست و دو دوره قبلی، کسان از مناسب و مقامات حضور خواهند یافت و سخنان شیرین همیشگی و تکراری ای در باب هنر و هنرمندی ایران و ایرانیان سرخواهند داد و بدنبال آن خط و نشان ها خواهند کشید و وعده ها خواهند داد.
ولی آیا در میان این جمع نماینده ای از یک دستگاه نظارتی برای بررسی و پاسخگویی به آنچه قرار بود بشود، برایش اعتبار تعیین شد، نیرو تخصیص داده شد ، کمیته ها و کمیسیون ها و نشست ها ایجاد شد و هزار اقدام ریز و درشت دیگر صورت گرفت، ولی در عمل هیچ نشد، حضور خواهد داشت؟!
مادام که زیر ساخت های مناسبات مدیریتی در وزارت صمت چنین باشد، مادام که چشم مدیران ارشد به سازمان تحت مدیریت خود، به عوض نتیجه، به دنبال تولید آمارهای خوش ساخت باشد و مادام که دستگاه های نظارتی در انجام ماموریت ذاتی خود مصلحت اندیشی کنند، این چرخ بر مدار بی هدفی، بی نتیجگی و بی ثمری خواهد گشت. و هنر و صنعت قالیبافی ایران و ذینفعان و تلاشگران آن نیز همچنان در هزار توی مشکلات سرگردان و سرگشته خواهند ماند. چنین مباد.
دیدگاه ها