نقد و نظر

آزادسازی فضای موزه فرش؛ یک اقدام درست با پرسش‌های بی‌پاسخ

سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور

علیرضا قای

 

انتشار خبر «جمع‌آوری غرفه‌های الحاقی بازارچه فرش دست‌باف» توسط میراث آریا، در ظاهر خبری خوش برای علاقه‌مندان به فرهنگ و هنر فرش ایرانی است؛ زیرا ضلع شمالی و شرقی موزه ملی فرش ـ که مهم‌ترین نمای بیرونی و در واقع ویترین هویتی این موزه است ـ پس از سال‌ها اشغال توسط سازه‌های ناهمگون، سرانجام آزاد شده است.
اما در پس این اقدام درست و ضروری، پرسش‌هایی انباشته‌شده وجود دارد که نمی‌توان با لحن طلبکارانه و حق‌به‌جانب مدیرکل میراث فرهنگی تهران نادیده‌شان گرفت.

چه کسانی این وضعیت را پدید آوردند؟

پرسشی که هنوز پاسخی شفاف ندارد!
مدیرکل محترم میراث فرهنگی در این خبر چنان سخن می‌گوید که گویی دستگاه متبوع ایشان هیچ نقشی در این وضعیت ۱۰ تا ۱۵ ساله نداشته است؛ حال آنکه تمام این سال‌ها، تنها نهاد تصمیم‌گیر و امضاکننده قراردادها برای ایجاد غرفه‌های الحاقی، خود وزارتخانه بوده است. این رویه از دوران مدیریت قدرت‌آبادی در موزه فرش آغاز شد؛ دوره‌ای که بنا بر اظهارات مستقیم وی، موزه در این تصمیم‌ها هیچ‌گونه اختیار و دخالتی نداشت و قراردادها «مستقیم از سوی میراث» برای کسب درآمد منعقد می‌شد.

اعتراض‌های مستمر متخصصان؛ سال‌هایی بدون گوش شنوا

منتقدان، پژوهشگران فرش و فعالان فرهنگی بارها نسبت به این سیاست درآمدزای ناسنجیده اعتراض کردند؛ اعتراض‌هایی که در قالب گزارش، مصاحبه و یادداشت‌های متعدد در رسانه‌ها ـ از جمله در کارپتور ـ منتشر شد.
اما طی این سال‌ها هیچ نشانه‌ای از بازنگری جدی یا پذیرش خطا دیده نشد. اکنون نیز جمع‌آوری غرفه‌ها بدون اشاره به مسئولیت‌های گذشته، بیشتر به «جابه‌جایی صورت‌مسئله» شبیه است تا «پاسخگویی».

اگر ذهنیت مدیریتی اصلاح نشود؛ خطر همچنان پابرجاست

آزادسازی محیط موزه، هرچند اقدامی لازم، اما تنها معلول یک تفکر مدیریتی قدیمی است؛ تفکری که حریم موزه را منبع درآمد می‌بیند، نه سرمایه ملی و هویتی کشور.
اگر این ذهنیت اصلاح نشود، بیم آن می‌رود که با نخستین نشانه‌های رونق بازار فرش، دوباره همان چرخه تکرار شود:
گسترش نمایشگاه‌های سطحی، ایجاد بازارچه‌های غیرقانونی، و تبدیل فضاهای موزه به فروشگاه‌هایی که نه شأن موزه را دارند و نه اهداف فرهنگی را دنبال می‌کنند.

پیوند مشکوک میان «کسادی بازار فرش» و «جمع‌آوری غرفه‌ها»

سؤال دیگری که بی‌پاسخ مانده این است که چرا همزمان با رکود بازار فرش، ناگهان تصمیم به جمع‌آوری این غرفه‌ها گرفته شده است؟
اگر معیار «حفظ حریم موزه» بوده، چرا این معیار در سال‌هایی که بازار فرش رونق داشت، نادیده گرفته می‌شد؟
آیا در صورت بازگشت رونق اقتصادی، دوباره شاهد اجاره‌دادن فضای موزه به این گونه نمایشگاه‌های ناهمخوان خواهیم بود؟

این بساط خیلی پیش از این بایدجمع می‌شد!

 

ذکر یک نکته بسیار مهم

طی بیش از دو سال گذشتهو در پی تغییر پر تکرار مدیران موزه فرش سرانجام مجید اینانلو عهده دار این سکان شد. تا جایی که میدانیم اینانلو به قول مصطلح، فرشی نیست ولی در همین مدت که تصادفا با مسائل بزرگی در سطح ملی مواجه ایم نه تنها تمام همت و توان خود را به میدان آورده بلکه آمادگی قابل تحسینی در پذیرش و شنیدن نظرات و پیشنهادات دستاندرکاران دارد. از ماهها پیش از انتشار این خبر نیز  درگیر ساماندهی به اوضاع و احوال موزه چه در جنبه های کالبدی و چه در جنبه های توسعه روابط متقابل موزه و ذیفعان بوده و با وجود منابع محدود و مدودیت های اداری متعدد، تلاش ارزنده اس در این خصوص معمول داشته که آخرین آن را در همین امر بازسازی فضای موزه شاهدیم. بدیهی است که همه اینها نشان می دهد که اینانلو قدرت، قابلیت، اراده، انگیزه و البته جسارت و شجاعت کافی برای مواجهه انتقال مشکلات به مقامات فرادست خود و جلب نظر و پشیبانی آنان را دارد و این بسیار امیدوار کننده است. بی شک تلاش های او در باب آزاد سازی فضای موزه از اشغال بی منطق و خسارت بار بازار مکاره ای که سالها با اعتبار موزه بازی کرد نباید نادیده گرفته شود. اینانلو کارهای آینده نگرانه ای را آغاز کرده که به سرانجام رساندن آنها از عهده او به تنهایی بر نخواهد آمد و بایسته است که همه فعالان، دستاندرکاران و ذینفعان فرش دستباف به کمک او بیایند.

بزودی در گزارش مستقلی این اقدامات را از زبان خود او خواهیم شنید.

 
اگر این مطلب را می‌پسندید از طریق لینک‌های زیر در شبکه‌های اجتماعی به سایر علاقه مندان همرسانی کنید!

دیدگاه ها


  • هنوز دیدگاهی ثبت نشده است!

نظرات شما:

  • نظرات حاوی هرگونه توهین و یا نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات به غیر از زبان فارسی و یا غیر‌مرتبط با مطلب، منتشر نمی‌شود.