گزارش

کشف سردیس باستانی نفرتیتی ملکه مصر

سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
سرویس اخبار خارجی
نوشته: الی ویزویچ – خبرنگار حوزه تاریخ، ۶ دسامبر ۲۰۲۴

 

به گزارش نشریه Smithsonian Magazine باستان‌شناسان آلمانی سرِ مجسمه افسانه‌ای نفرتیتی را در کارگاه یک مجسمه‌ساز باستانی مصر کشف کردند؛ بدانید چرا این یافته اکنون یکی از جنجالی‌ترین اکتشافات باستان‌شناسی محسوب می‌شود

 

برای بیش از یک قرن، از زمان کشف این اثر ماندگار در سال ۱۹۱۲، جهان همچنان درگیر این بحث بوده که مالک واقعی این شاهکار بی‌زمان کیست.

 

در دفترچه خاطرات لوودویگ بورخارت (Ludwig Borchardt)، مصرشناس آلمانی، در تاریخ ۶ دسامبر ۱۹۱۲ چنین آمده است: «بیرون‌تنه‌ای رنگ‌شده به‌اندازه واقعی شخصیت ملکه، ارتفاع حدود ۴۷ سانتی‌متر. با کلاه‌گیس صاف و آبی‌رنگ که نیمه آن روبانی پیچیده شده است... اثری مطلقاً شگفت‌انگیز. توصیفش بی‌فایده است؛ باید آن را دید

آنچه بورخارت به‌عنوان اثری بی‌کلام از زیبایی وصف‌ناپذیر می‌دانست، همان تندیس مشهور سنگ آهکی و گچی نفرتیتی، همسر فرعون اخناتون (سده چهاردهم پیش از میلاد) است.

اما آنچه در ابتدا تحسینی تاریخی بود، به سرعت تبدیل به رسوایی‌ای باستان‌شناسی شد — پرسش‌هایی از مالکیت و بازگشت میراث فرهنگی مطرح کرد که هنوز ادامه دارد.

این جنجال زمانی آغاز شد که حفاری در شهر باستانی تل‌الامارنا (آخت‌اتون) Tell el-Amarna، صورت گرفت؛ شهری که تحت نفوذ اقتصادی–فرهنگی اخناتون بنا شد و مرکز آیین آتون (اولین دین یکتاپرستی شناخته‌شده) بود.

 


نقش برجسته سنگ آهک در آمارنا که نفرتیتی، آخناتون و دو دخترشان را در حال پرستش آتن نشان می‌دهد. ژان-پیر دالبرا، از طریق ویکی‌مدیا کامنز تحت مجوز CC 2.0

 

در سال ۱۹۱۱، بورخارت با حمایت مالی جیمز سایمون، مجموعه‌دار آلمانی و بنیان‌گذار «انجمن شرق‌شناسی آلمان»، حفاری را آغاز کرد. تمرکز تیم او به سرعت به کارگاهی کوچک متعلق به مجسمه‌ساز معروف، توت‌موس، جلب شد.

در روز کشف تندیس، بورخارت بین میهمانانی از اشراف ساکسونی رفت‌وآمد داشت. هِرمان رانکه، مصرشناس دیگر، به او اطلاع داد که «چیزی خوب در راه است». بورخارت نوشت که پس از پاک‌سازی خاک و خرابه، «واقعاً زنده‌ترین اثر هنری مصری را در دست داشتیم

با این حال، گروه آلمانی قصد داشت اثر را حفظ کند. طبق قراردادهای معمول آن زمان اشیای کشف‌شده با مصر تقسیم می‌شد، اما معامله و شیوه خروج تابلو به‌شدت مورد تردید است. در سال ۲۰۰۹ مجله Der Spiegel به اسناد آلمانی سال ۱۹۱۳ دست یافت که نشان می‌داد بورخارت—برای اینکه بتواند تندیس را نگه دارد—تصویر نامناسبی از آن به بازرس مصر نشان داد و بسته را تاریک نگه داشت.

تندیس به آلمان منتقل شد و در نهایت سایمون آن را در سال ۱۹۲۰ به موزه‌های دولتی برلین اهدا کرد.

هم‌اکنون این اثر در موزه Neues Museum در برلین نگهداری می‌شود، ولی همچنان موضوعی جنجال‌برانگیز است. مصر بر این باور است که خروج این اثر «غیرقانونی» بوده و بارها برای بازگرداندنش به‌صورت رسمی درخواست کرده است.



درباره پرستش آتن:


آتن
 

آتنیسم Atenism ، که با نام‌های دین آتن ، دین آمارنا (Amarna religion)، و بدعت آمارنا (Amarna heresy) نیز شناخته می‌شود ، دینی در مصر باستان بود. این دین توسط آخناتون(Akhenaten)، فرعونی که در سلسله هجدهم بر پادشاهی جدید حکومت می‌کرد، تأسیس شد. این دین به عنوان یکتاپرستی یا تک‌خداگرایی توصیف می‌شود، اگرچه برخی از مصرشناسان معتقدند که در واقع یکتاپرستی بوده است. آتنیسم بر فرقه آتن، خدایی که به صورت قرص خورشید به تصویر کشیده می‌شد، متمرکز بود. آتن در ابتدا جنبه‌ای از ری یا رع، خدای خورشیدی سنتی مصر بود، اگرچه بعدها توسط آخناتون به عنوان برترین خدایان معرفی شد.

 


نقش برجسته‌ای که آخناتون و نفرتیتی را به همراه سه تن از دخترانشان در زیر پرتوهای آتن به تصویر می‌کشد.

 

در قرن چهاردهم پیش از میلاد، آتنیسم به مدت حدود ۲۰ سال دین رسمی مصر بود و آخناتون با آزار و اذیت به پرستش خدایان دیگر پاسخ داد؛ او بسیاری از معابد سنتی را بست و در عوض دستور ساخت معابد آتنیستی را داد و همچنین سنت‌گرایان مذهبی را سرکوب کرد. با این حال، فراعنه بعدی پس از مرگ آخناتون این جنبش را سرنگون کردند و بدین ترتیب دین سنتی شرک‌آلود تمدن مصر را احیا کردند. سپس تلاش‌های گسترده‌ای برای حذف هرگونه حضور یا ذکر آخناتون، معابد آتنیستی و ادعاهای مربوط به یک خدای واحد و برتر از مصر و اسناد مصری انجام شد.

 

 

اگر این مطلب را می‌پسندید از طریق لینک‌های زیر در شبکه‌های اجتماعی به سایر علاقه مندان همرسانی کنید!

دیدگاه ها


  • هنوز دیدگاهی ثبت نشده است!

نظرات شما:

  • نظرات حاوی هرگونه توهین و یا نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات به غیر از زبان فارسی و یا غیر‌مرتبط با مطلب، منتشر نمی‌شود.