تاملی پیرامون فراخوان هوادهی فرش های موزه فرش
سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
علیرضا قادری
این روزها سرپرست موزه فرش ایران بدنبال عملیاتی کردن سیاستی است که از آن به "رویکرد فرهنگی و هنری در موزه فرش" یاد می کند. صحرایی در مراسم روز ملی فرش و در سالن آمفی تئاتر موزه با اشاره به تدوین این رویکرد اظهار داشت: «با تدوین رویکرد فرهنگی و هنری برای موزه در تلاش هستیم از حضور و توان استارتاپ ها برای تحقق این رویکرد استفاده کنیم.» او نه تنها توضیح مشخصی پیرامون اجزا و ویژگی های این رویکرد نداد بلکه معلوم نکرد که منظور او از استارتاپ ها چیست و آنها چگونه و بر اساس چه ملاک و معیار کارشناسانه ای برای چنین امری انتخاب و به کار گرفته می شوند. تا اینجای کار ظهور عملی این رویکرد صحرایی تبدیل خطرناک و نگران کننده ماموریت موزه داری به نمایشگاه داری و محتوازدایی از امور جاری و تخصصی موزه و تبدیل آن به "رویداد بازی های تبلیغاتی" نظیر «رویداد جلای گنجینه فرش ایران» بوده است.
روابط عمومی موزه فرش طی فراخوانی با اشاره به آنچه از آن به «رویداد جلای گنجینه فرش ایران» یاد کرده است از عملیات هوادهی فرش های مخزنی موزه خبر داد. هوادهی فرش در دوره های مشخصT یکی از عوامل اثرگذار بر حفظ سلامت فرش ها و عامل جلوگیری از ایجاد و رشد قارچها، باکتری ها و حشرات و بسیاری دیگر از عوامل آسیب رسان فرش و مواد تشکیل دهنده آن خصوصا پشم است. ازینرو این اقدام هم ضروری و هم شایسته است. لکن در خبر منتشر شده از سوی روابط عمومی مذکور در قالب فراخوان عمومی برای حضور و بازدید از گنجینه و آشنایی از نزدیک با فرآیند هوادهی، حفاظت و ساماندهی فرش ها قطعا نشان دهنده کم توجهی آن روابط عمومی به بایدها و نبایدهای چگونگی ارایه و نمایش آثار است.
هوادهی فرش های مخزن موزه امری کاملا تخصصی، حساس و بشدت مرتبط با رعایت نکات ایمنی و حفاظت فیزیکی و معنوی آثار است. فراخوان و دعوت عمومی از "همه دوستداران فرش دستباف" برای حضور و «بازدید از این گنجینه ارزشمند و آشنایی از نزدیک (!!) با فرآیند هوادهی، حفاظت و ساماندهی فرش های مخزنی موزه فرش ایران» بشدت مغایر با اصول اولیه و استانداردهای موزه ای و حتی بر خلاف قوانین و دستورالعمل های موجود خود موزه فرش است!
اصلی ترین دلیل این اقدام همان گرایش تبلیغاتی و رسانه ای کردن امور جاری موزه در راستای سیاست مبهم و شعارگونه "رویکرد فرهنگی و هنری" اخیر موزه است که پیشتر درباره آن گفته ایم. ممکن است موزه، در جهت ماموریت های ضمنی خود تصمیم بگیرد مراحل حفاظت و نگهداری آثار را به علاقمندان آموزش دهد که اتفاقا امر پسندیده ای است. اما این کار یقینا یا باید بصورت غیر حضوری و با استفاده از امکانات آموزش از راه دور انجام شود و یا در صورت برگزاری کارگاه های حضوری، با گزینش داوطلبان، آموزش های قبل از کارگاه درباره مقررات و دستورالعمل های چگونگی مواجهه با آثار و حدود آن به داوطبان، نرت مستقیم عوامل حفاظتی و در نهایت در دسترس قرار ندادن آثار خاص و یا حساس صورت پذیرد. چنین تدبیر و ملاحظاتی نه تنها به هیچ وجه در فراخوان مذکور مشاهده نمی شود، بلکه بکار بردن عباراتی چون "بازدید از گنجینه ارزشمند" "فرشهای مخزنی" به معنای حضور افراد در کنار آثار در تمامی فرایند هوادهی است. روابط عمومی نوپای موزه باید این نکته ابتدایی را در نظر داشته باشد که برقراری ارتباط و تعامل با مخاطبان عموما از طریق همین گفته ها و نوشته ها صورت می گیرد و تساهل و اغماض نسبت به معانی و مفاهیم و یا مبالغه و اغراق در آن، نه تنها به رابطه ای معنادار، وفادارانه و موثر نخواهد انجامید، بلکه مستقیما بر وجاهت و اعتبار موزه در میان مخاطبان بالفعل و بالقوه آن اثری نادرست و منفی خواهد گذارد.
اگر احیانا کسانی بدون درنظر داشتن شرایط، امکانات و مقدورات و صرفا از سر بهانه جویی های ناروا، به بهانه دلسوزی و انتقاد سازنده! به هیاهو و جنجال و فضاسازی علیه اقدامات جاری و تخصصی موزه دست زده باشند، اقدامات پسندیده ای چون تنویر افکار عمومی و شفاف سازی فضا از طریق دعوت عمومی برای مراجعه و نظارت بر حسن انجام امور نه منطقی است، نه عملی، نه نتیجه بخش و نه حتی قانونی!
اینکه برای حل و فصل امور و مسائل و مشکلات کار به هر شکل ممکن حتی در مغایرت با قوانین و دستورالعمل ها متوسل شویم، حتی اگر نتایج مناسب فوری کوتاه مدت بدست دهد، یقینا در دراز مدت جز زیان و خسارت حاصلی نخواهد داشت. آنچه مورد انتقاد ماست، کم توجهی و گاه بی توجهی به مقررات، استانداردها و قوانین و عدم توجیه آنها به عنوان یکی از گرفتاری های اداره امور از سوی مدیران است که متاسفانه در بسیاری از جایگاه ها، به سنت جاری مدیریت امور بدل گردیده است.
پیش تر، سجاد نوروزیان مدیر قبلی موزه و رئیس قبلی صحرایی طی اظهارات قابل تاملی درباره این شیوه های مدیریتی گفته بود: «خود آقای ضرغامی میگوید قانون را تا جایی که نشکند میشود خم کرد!!»
این سیاست دور زدن قوانین با شگردها و ترفندهای خم کاری! در ادامه، بطور طبیعی به چنین مراحل نگران کننده ای خواهد رسید. وزیر و مدیران ارشد وزارت میراث فرهنگی بجای آموزش نحوه خم کردن قوانین به مدیران، باید شایسته سالاری را در انتخاب مدیران بخش های مختلف، از جمله موزه فرش، صدر توجه خود قرار دهند و با اصرار قاطعانه بر رعایت قوانین، دستورالعمل ها و اصول حرفه ای، مانع از اقدامات خودسرانه مدیران گردند. اقداماتی که به شهادت سوابق، نوعا خسارت بار و غیر قابل جبران بوده و هستند.
دیدگاه ها
با ملاحظه شما در مورد - تفریح و سرگرمی نشاط آور - هوا دهی کاملا موافق هستم و این هم از حرکات پاندولی صفر و صد مدیریت منابع این مملکت است، یا مشت بسته که آثار حاضر بیست - سی ساله در سطح بازدید ده درصد هم تغییر نکرده و گردانده و جابجا نمی شوند که با چشم بسته می توان حتی از اینکه کدام فرش کجاست دقیقا را شناسایی کرد و یک طبقه کامل هم بلااستفاده در سکوت و تاریکی بسر می برد و یا الان اینطوری جشن آفتاب بازی و آوردن آنها به سطحی که طبق گزارش های سازمان سنجش کیفیت هوای تهران همیشه از پارامترهای بالای ذرات معلق و مواد خورنده پروتئین واکسیده کننده های روغن های طبیعی نسوج و الیاف تشکیل دهنده دست بافته ها، برخوردار بوده - یک مراجعه ساده به آرشیو چندین ساله نزدیکترین پایگاه سنجش کیفییت هوا به موزه فرش - دانشگاه تربیت مدرس به فاصله 1,450 متری (خط هوایی) خطرناک بودن این امر را نشان خواهد داد، من زمانی اتفاقی شاهد این آفتاب و هوا دهی در زمان ریاست خانم بیضایی بودم و در همان زمان که به ایشان توضیح ناصواب بودن و غیر علمی بودن فرایند عملیاتشان را گوشزد می کردم، در دو نوبت و دو پرنده بصورت پروازی صحنه فرشهای بسیار قدیمی زیر پروازشان را مزین به شلیک فضولات پر اسیدشان فرمودند که باعث تبسم ریاست محترمه شده و بیان و واکنش اینکه - بالاخره با طبیعت باید کنار آمد - از کنار موضوع عبور فرموده با طبیعت کنار آمدند! اگر ریاست محترم جدید موزه واقعا قصد ایجاد امر بسیار پسندیده تحول، با تاخیر ولی موثر، در کم و کیف موزه داری موزه فرش را دارند، روشهای بهتری که حداقلش استعلام از متخصصان غیر سازمانی خودشان است، می باشد. یاد آوری کرده باشم که پارامترهای ایستگاه کیفیت هوای دانشگاه تربیت مدرس و ارتباطشان را با محل موزه که 1450 متر هوایی در جنوب شرقی تر آن و نزدیکتر به مرکز شهر واقع شده و درست مجاور دو خیابان بسیار پر ترافیک کارگر و فاطمی قرار دارد، می باید با حداقل 25% افزایش در نظر گرفته شود، اضافه شده باشد که خروجی تونل توحید خیابان نواب + چند راه میدان توحید و ابتدا شمالی و انتهای جنوبی بزرگراه چمران، با حرکت روزانه چند ده هزار خودروی مولد آلودگی، و با احتساب گلباد دائمی وزش از غرب، درست از روی موزه فرش حرکت می کند ! هم اکنون، ساعت 18 روز جمعه ششم مرداد ماه 1402و عملا در انتهای تعطیلات سه روزه تهران، نصاب برایند آلودگی هوای محل موزه فرش افزون بر 146 یعنی ناسالمترین و آلوده ترین نقطه پایتخت می باشد، حالا شما بیا و فرش پهن کن! و جشن هم بگیر! منظور از خروجی تونل توحید خیابان نواب، خروجی دستگاه های عظیم تخلیه هوای بسیار آلوده ترافیک داخل تونل به بیرون آن و پراکنده ساختن آن توده مسموم به بالا و فضای باز و سپس قرار گرفتن آن خروجی ها در معرض باد غربی/شرقی، با اندکی شیب جنوبی، که بخش قابل توجهی از فراز و اطراف موزه فرش می گذرد.