سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
فرش از جمله هنرهایی است که با نام ایران گره خورده است. هرجای این گنبد دوار که قدم بنهیم محال است که طرحی یا نقشی از قالی ایرانی را که از ارزشمندترین کالاهای هنری بوده نبینیم و قرنهاست که این موضوع صادق است. پیشینهای که به پیش از اسلام میرسد و با ظهور اسلام نیز این هنر ادامه پیدا میکند. صرفاً نباید به این بسنده کرد که فرش محافظی از پا در برابر زمین است بلکه اندیشهای عمیق و ظریف در پس هر نقش و نگار آن پنهان است و کوتهبینی است که به وجوه هنری آن بیتوجه باشیم. با این همه وقتی پای صحبت قدیمیها و پیشکسوتان این عرصه مینشینیم متوجه میشویم که اوضاع و احوال این روزهای فرش و قالی اصلاً مساعد نیست.
به مناسبت ۲۰ خرداد که روز ملی فرش دستباف و روز صنایع دستی نامگذاری شده است، ایکنا گفتوگویی با اکبر مهدیئی انجام داده است تا پای صحبت این پیشکسوت نقاش و طراح فرش بنشینیم و سخنهای وی را بشنویم.
اکبر مهدیئی متولد ۱۳۳۳ در اصفهان است که از سن ۱۱ سالگی نقاشی فرش را آغاز و با ورود به هنرستان نزد اساتید بسیاری تلمذ کرد. مهدیئی تلاشهای بسیاری برای علمی نگاه کردن به قالی ایران انجام داده است و در همین راستا لوحها و مدارک بسیاری برای تجلیل از او اهدا شده است که در ادامه مشروح گفتوگو با این هنرمند را میخوانیم.
ایکنا- وضعیت امروز قالی ایران چگونه است؟
قالی ایرانی در شرایطی مساعدی قرار ندارد. به دلیل تبلیغ نشدن، بازاریابی و بازارسازی نادرست این شرایط به وجود آمده است. رقیبان ما از نقشههای ما را به راحتی کپی میکنند و مشابه آن را میبافند و به قیمت ارزانتر به فروش میرسانند؛ به همین علت بازارهای دنیا را به راحتی از دست دادیم و هیچ تلاشی هم برای به دست آوردن آن نکردیم. ما نگاهی به سلیقه مشتری نداریم. کسانی هم که متولی درست و حسابی باشند و نظام مهندسی درستی را به تولیدکننده منتقل کنند یا مُردند یا گوشهنشین هستند.
امروز افغانستان درحال گرفتن جایگاه ایران است. چین و پاکستان از رقیبان قدیمی ما بودند اما امروز پشم ایرانی را به افغانستان قاچاق میکنند و قالیهایی که در همدان، بیجار، کردستان و قزوین بافته میشد را در افغانستان با حقوق ارزان یک دلاری تولید میکنند و به بازار عرضه میکنند.
امروز ترکیه در رنگ حرف اول را میزند. متاسفانه در ایران به هیچ چیزی پرداخته نشده است. در ایران دیگر قالی تولید نمیشود و این فرش است که تولید میشود. فرش با قالی متفاوت است؛ هر زیر اندازی را میتوان فرش گفت اما هر فرشی قالی نیست. امروز دیگر خبری از بار هنریای که قالیهای ایرانی داشتند نیست و قالیهای تجاری ما جای بویی از هنر بوی فقر میدهد.
ده سال پیش یک تُن ابریشم را ۲۸ میلیون تومان میخریدیم امروز ۴ میلیارد و ۱۰۰ میلیون شده است و نسبت به ظرفیتی که داریم تنها یک سوم آن را کار میکنند و ۱۵۰ نفر از پرسنلی را که داشتیم تعدیل کردیم. وقتی فروش نباشد چطور میتوان یک کارگاه را سرپا نگهداشت؟
ایکنا- چرا به چنین وضعیتی دچار شدیم؟
سیستم قالی ایران از پایین به بالا است یعنی اگر به بافنده پول نرسد به کارهای دیگر روی میآورند. ما به فقر فکر نمیکنیم، بعضی اینطور فکر میکنند که قالی خودش بافته میشود و بافندهای وجود ندارد. باید به بافندهها توجه و کمک کرد. دختری که ناخن خود را بلند کند دیگر دست به چله قالی نمیزند. ما بافنده، رنگرز، طراح و به طور کل همه چیزمان را از دست دادهایم و با اینکه مرکز ملی هم داشتیم و این حرفها را هم زدیم اما ظاهراً گزینههایی روی میز بوده که خیلی طالب نبودند و در جاهای دیگر سرمایهگذاری کردند.
همچنین برخی ارگانها دخالتهای بیمورد کردند مثل جهاد، کمیته امداد و... ناشیانه آمدند کارهایی را بافتند و با ارزهای خیلی ارزان بردند و بعد بازگرداند و با این کار بازارهای دنیا را برای ما بر هم زدند.
ما هیچ تبلیغی در رابطه با فرش و قالی ایران نکردیم. در تلویزیون چند نوع فرش ماشینی تبلیغ میکنند؟ میلیاردی به صداوسیما پول میدهند تا فرش فلان جا را تبلغ کند اما شما دیدهاید که برنامهای از بافندهای که هنر میآفریند فیلمی پخش کند؟ قالی ایران بهترین نمونه ذوق و هنر ایرانی است. ما میناسازی، خاتمکاری، مینیاتور و... را داریم ولی قالی ایران مجموع تمام این هنرها است که متاسفانه نادیده گرفته میشود. با اینکه قالیهای رقیبان ما چندین برابر قیمت ماست و کیفیت قالیهای ما را هم ندارد.
ایکنا- برای برونرفت از این وضعیت چه کار باید کرد؟
باید کار فرهنگی کرد و کار فرهنگی نیازمند زمان است. امروز بزرگترین سرمایه قالی دستباف ایران بافندههای آن هستند اما به دلیل اینکه قالی فروش قالی خریداری نمیکند و نمیتواند دستمزد بافندهها را بدهد رفته رفته تعداد بافندهها کم شده و به کارهای دیگر رو میآورند.
ما باید بتوانیم تمام نقوش قالیهای را که در دنیا داریم از نظر کپی رایت ثبت کنیم و بانک اطلاعاتی نقشههای فرش را به وجود بیاوریم. اگر این کار را انجام دهیم کار بزرگی کردیم. با این کار اگر کشوری نقشهای ما را کپی کند دیگر نمیتواند در بازارهای جهانی به نام ما عرضه کند.
فرش را به نام کاشانِ ایران میفروشند در صورتی که در شانگهای و هندوستان تولید شده است! ۲۰ سال است قالی ماشینی را به جای دستباف در دنیا ارائه میکنند و میفروشند. اگر بروید در نمایشگاه دفترشان را ببینید، تنها یک لپتاپ برای سفارش دادن جلوی غرفه گذاشتهاند و برای آنها صف میبندند. آنها میدانند که دنیا چه چیزی میخواهد و میبافند. موضوع به قدری اهمیت دارد که اگر با هواپیما، کشتی یا قطار برای آنها قالی را بفرستید و پانزده روز قالی دیر یا زود به دستشان برسد قیمت قالی تغییر میکند.
چرا به اهمیت توریست توجه نمیشود؟ بخش مهم فروش قالی مربوط به توریستها است وقتی توریست به کشور نیاید قالی فروش نمیرود و قالیباف بیکار میشود. اگر این مشکلات حل نشود همین چند بافنده بیبضاعتی که هم امروز کار میکنند و پول بخور و نمیری هم به دست نمیآورند، مجبور میشوند به کارهای دیگر رو بیاورند.
ایکنا- آیا تابلو فرش هم به همین وضعیت دچار است؟
بله، ما خیلی چیزها از جمله قالی هنری را از دست دادیم. تا به حال نشده قالی هنریای که برای مثال آیات قرآنی مثل سوره نور را که بافتند، عکسش را بگیرند و در تلویزیون نشان دهند. در صورتی که در کارگاه ما ۳۰ دوربین از اتریش، هلند، آمریکا و ژاپن آوردند و فیلم گرفتند و رفتند اما یک نفر از رادیو و تلوزیون خودمان نیامد بگوید که شما چه کاره هستید!
ایکنا- آیا تحریمها علت از رونق افتادن بازار قالی ایران است؟
اصلاً و ابداً. مردم دنیا قالی ما را دوست دارند ولی ما هیچ سرمایهگذاریای برای معرفی قالی ایرانی نکردیم. کدام کنسولگری و سفارت ما در دنیا یک جشنواره فرش یا نمایشگاه فرش برگزار کرده است؟ ما در همه کشورهای دنیا سفارتخانه داریم اما هیچ کدام از این سفارتخانه هیچ دلسوزی و کاری برای فرش ایران انجام ندادند. خودشان روی فرشهای نفیس ایرانی راه میروند اما هیچ کاری برای آن انجام نمیدهند. این کارها هم یکشبه هم جواب نمیدهد.
دیدگاه ها
ما خودمان و جایگاهمان را گم کردهایم......