دنیای نشر

داستان شنیدنی گنجینه ملی فرش ایران از زبان استاد تورج ژوله

سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور

روز بیستم خرداد ماه مصادف بود با روز جهانی صنایع دستی و روز ملی فرش ایران. به همین مناسبت و به همت اداره کل موزه های وزارت میراث فرهنگی، مراسمی در تالار اجتماعات موزه فرش برگزار گردید تا یکی از مهمترین دستاوردهای فرش ایران در سال های اخیر، یعنی انتشار کتاب گنجینه ملی فرش ایران که حاوی تصاویر دقیق و زیبایی از گنجینه موزه فرش ایران به همراه توضیحاتی پیرامون این دستبافته های فاخر است، رسما رونمایی شود.

اداره کل موزه ها با دعوت از دستاندرکاران، هنرمندان و علاقمندان به فرهنگ و هنر، خصوصا هنر دستبافته ها، مجلسی صمیمی را تدارک دید تا حاضران با چگونگی بانجام رسیدن این پروژه بزرگ آشنا شوند. این مراسم با سخنرانی استاد تورج ژوله تاریخ نگار و پژوهشگر فرش و مجری این پروژه آغاز و با سخنان برخی از دستاندرکاران و مرتبطین با پروژه از جمله استاد سید رضی میری و رضا یساولی به نمایندگی از انتشارات یساولی ادامه یافت. در انتهای این بخش از برنامه از کتاب گنجینه ملی فرش ایران در میان تشویق حاضران رونمایی شد.

آنچه در پی می آید سخنان استاد تورج ژوله؛ مجری این پروژه، از جریان بیش از یک دهه تلاشی است که به انتشار این کتاب به عنوان نخستین جلد از مجموعه چهار جلدی آثار گنجینه موزه فرش ایران منجر گردیده. فایل صوتی سخنرانی استاد ژوله توسط سایت اطلاع رسانی فرش ایران با اندک ویرایش و بدون دخل و تصرف پیاده و برای شما علاقمندان منتشر گردیده است. سایت اطلاع رسانی فرش ایران به سهم خود از تلاش بی وقفه و خالصانه ایشان و تمامی دستاندرکاران انتشار این کتاب ارزشمند قدردانی و سپاسگزاری می کند.  با هم متن سخنان استاد ژوله را بخوانیم:

 


 

سلام دارم خدمت همه دوستان. اول باید از جانب خودم از همه حضار به جهت حضور در این مراسم در چنین ساعت و هوای گرم، هم تشکر کنم و هم عذر خواهی. اما همه به دلیل روز ملی فرش ایران اینجا دور هم جمع شده ایم تا مراسمی داشته باشیم و در کنارش بتوانیم اکتاب گنجینه ملی فرش ایران را هم معرفی نماییم. امیدوارم در آینده بتوانیم برنامه های بهتر و بیشتر و جشن های مختلفی با همکاری دوستان در اداره کل موزه ها به مناسبت های مختلف داشته باشیم. هر چند که در دو دهه گذشته ما بارها دوستان را به عناوین و برنامه های مختلف به موزه فرش ایران دعوت کرده ایم و روزهای خوبی را در کنار هم گذرانده ایم.

بدون مقدمه بخش بسیار کوچک از داستان پر ماجرای کتاب گنجینه ملی فرش ایران و انگیزه ها و مسائلی که در دهه گذشته پشت سر آن بوده است تا بتوانیم برای موزه فرش ایران و در واقع برای فرش ایران کتابی انتشار یابد، خدمتتان بازگو می کنم.  برای خود من موزه فرش ایران از سال ۱۳۷۱ حس و حال دیگری داشت. ما همسایه موزه فرش بودیم. آن طرف چهار راه زندگی می کردیم. آمدن و رفتن به موزه همیشه یکی از اتفاقات خوب برای من بود. سال ۱۳۷۵ مصادف با پنجمین کنفرانس بین المللی فرش تهران بعد از پایان کنفرانس دو نفر از بزرگان فرش که برای سخنرانی به ایران دعوت شده بودند، موری آیلند سوم و رائول چبال، بعد از اینکه کنفرانس تمام شد درخواست این را داشتند که از موزه فرش بازدید اختصاصی داشته باشند و بعد دو سه روزی هم به شهر کاشان سفر نمایند. در آن تاریخ من از طرف دبیرخانه کنفرانس فرش دعوت شدم تا دو سه روز با این بزرگان همراه شوم که البته بسیار سخت بود چون من همان موقع هم در مکالمه زبان انگلیسی ضعیف بودم و مثل الان به زبان انگلیسی مسلط نبودم. در هر حال اولین جایی که آمدیم، موزه فرش بود. بعد از بازدید بسیار خوبی که از موزه فرش داشتیم، آیلند آن زمان دانشجوی مقطع دکترای باستان‌شناسی بود و مقاله بسیار معروفش در مورد قالی های سالتینگ در دنیا سرو صدای بسیار به راه انداخته بود. موضوع از این قرار بود که از چندی قبل تر، ولوله ای در میان فرش شناسان جهان در خصوص تقلبی و به اصطلاح بدل بودن برخی از قالی های مشهور به سالتیگ صفوی به راه افتاده بود. آیلند و تیم پژوهشگرش ثابت کرده بودند که چگونه می توان نمونه های اصل ایرانی که صفوی هستند را از نمونه های کپیه شده در اواخر قرن 19 در ترکیه تشخیص داد و ما این افتخار را داریم که چهار قطعه بسیار بسیار ارزشمند از این گروه را در گنجینه موزه فرش ایران داریم. وی درخواست کرد که آیا میتوانم کاتالوگ موزه فرش ایران را ببینم؟ من تا آن موقع نمی‌دانستم که موزه فرش باید کاتالوگی از آثارش داشته باشد و آن موقع بود که من از وجود کتابی که به عنوان اولین کاتالوگ موزه فرش ایران شناخته می شود، مطلع شدم. کاتالوگی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۶ در افتتاحیه موزه فرش ایران برای اولین بار و آخرین بار، ارایه شده بود.

برای نگارش این کاتالوگ در آن زمان از دو نفر از اساتید بزرگ دنیا دعوت شد که به ایران آمدند. اشپولر فرش شناس بسیار معروف آلمانی که احتمالا هنوز هم درقید حیات هست و دیگری  سیاوش آزادی. این ها آمدند و پروپوزال های خودشان را دادند و در نهایت آقای سیاوش آزادی برای نگارش این کاتالوگ در آن سال انتخاب شد. البته این تقریباً یک سال و نیم قبل از افتتاح موزه بود. باید اضافه کنم دکتر سیروس پرهام که در کتاب گنجینه ملی فرش با من همکاری بزرگی داشتند قبل از افتتاح موزه فرش با همکاری آقای سیاوش آزادی در یک پروژه مشترک، مجموعه ای از فرش های کاخ گلستان را انتخاب نمودند تا به عنوان گنجینه به موزه فرش ایران منتقل شود. به هر حال آقای آزادی آمدند و این کاتالوگ را تهیه کردند و من چشمم در سال 1375 به این کاتالوگ روشن شد. در همان موقع آیلند و چبال متعجب بودند که چطور در این کاتالوگ از آثار صفوی موزه فرش حتی یک اثر هم معرفی نشده و این برای خود من سوال بود. انگیزه ای که بعد از سال ها از انگیزه های اصلی برای چاپ کتاب گنجینه ملی فرش ایران گردید. من آن موقع با آقای آزادی آشنایی خاصی نداشتم. چند سال بعد که با آقای آزادی هم آشنایی پیدا کردم این سوال را با وی مطرح کردم که چطور فرش های اولین کاتالوگ موزه فرش تهران همگی از گروه روستایی و عشایری است و حتی یک اثر از فرش دوره صفوی هم در میان آنها نیست؟ ایشان پاسخ بسیار قانع کننده ای داشت و گفت جریانات فرش در آن سال ها در دنیا به نحوی بود که کارشناسان معتقد بودند که ایران هیچگونه فرش عشایری و روستایی ندارد و هرچه بافته شده فرش های کلاسیک شهری است. ایشان گفت که به خاطر آنکه پاسخ محکمی در تاسیس اولین موزه تخصصی فرش آن هم در ایران به همه فرش شناسان دنیا بدهم تصمیم گرفتم در افتتاحیه تنها ۴۰ اثر منتخب از بهترین فرش های روستایی و عشایری را در این کاتالوگ چاپ کنم. پاسخی که برای من قابل قبول بود.

این خلاء در معرفی فرش های صفوی موزه فرش در ذهن من تا سال ها بود و فکر می کردم که ما باید تلاش کنیم تا این اتفاق بیفتد. تا اینکه سال ۱۳۸۰ کاتالوگ کوچک دیگری توسط خانم لیلا دادگر منتشر شد که من افتخار همکاری با ایشان را هم داشتم و امیدوارم هر جا که هستند سلامت باشند. این کتاب دو زبانه و در معرفی برخی از آثار موزه فرش ایران بود. من همینجا از این دو بزرگوار به خصوص سیاوش آزادی که کسالت شدیدی هم در این چند سال اخیر دارند و سرکار خانم دادگر تشکر می کنم که این دو کاتالوگ را به عنوان تنها کاتالوگ های بین المللی موزه فرش در سالهایی که خودشان می توانستند نوشتند و منتشر کردند. اما بعد از این، انگیزه چاپ کاتالوگی مهم تر و علمی تر و بخصوص  بین المللی، جدی شد. اینکه  که ما باید به شایسته ترین و بایسته ترین شکل ممکن آثار موزه فرش ایران را به دنیا معرفی کنیم چون این را همه الان در دنیا می دانند که زمانی که موزه فرش ایران تاسیس شد یک سال بعد از آن انقلاب و جریانات انقلاب و بعد مسائل جنگ اتفاق افتاد و بسیاری از آثار موزه در آن سال ها اقبال نمایش پیدا نکردند و در آن شرایط که کشور  با مسایل مختلفی دست به گریبان بود، دیگر مجالی برای معرفی موزه فرش ایران در سطح و شرایط بین المللی نبود.

داستان پر ماجرای کتاب گنجینه ملی فرش ایران و انگیزه ها و مسائلی را که در این دهه گذشته پشت سر گذاشتیم تا بتوانیم برای موزه فرش ایران و در واقع برای فرش ایران کتابی نوشته باشیم.

به هر جهت من  در اواخر دهه ۱۳۸۰ این تصمیم را گرفتم یعنی سال۸۹ در زمانی که احساس کردم یک مقداری تجربه ام در زمینه فرش شناسی بیشتر شده است. متعاقبا با سازمان میراث فرهنگی در آن موقع مکاتباتی انجام دادم و در نهایت فروردین ۱۳۹۰ تفاهم‌نامه‌ای به امضا رسید که ما بتوانیم در سطح بین المللی و شایسته و بایسته آثار موزه فرش ایران را معرفی کنیم به نحوی که بتواند برای متخصصین و فرش شناسان و حتی علاقه مندان، مرجع باشد.

این توضیح را ضروری میدانم که کاتالوگ هایی که در این یکی دو دهه اخیر در دنیا منتشر می شود و به عنوان مرجع توسط پژوهشگران و متخصصین مورد استفاده قرار می گیرد و به آن ارجاع می دهند، تنها حاوی چند تا عکس به صورت ساده نیست، بلکه کاتالوگ ها بصورت تحلیلی هستند. کتاب -کاتالوگ هایی هستند که بخش های تحلیلی به اندازه تصاویری که از آثار به نمایش می گذارند دارای اهمیت است و بخش مهمی از کاتالوگ ها به این تحلیل ها اختصاص پیدا می کند و حتی در توضیح و تحلیل اشیا و آثار، اصطلاحات تخصصی را در قالب واژه نامه ای به تفصیل توضیح می دهند و این آن چیزی است که من تصمیم گرفتم تا در این کتاب داشته باشیم. به هر تقدیر فروردین ۹۰ ما  این کار را آغاز کردیم و تابستان همان سال، بعد از مطالعه پنج یا شش ماهه، کار عکاسی آثار موزه شروع شد. ۹ نفر از عکاسانی که تصور می کردم برای این کار مناسب هستند دعوت شدند و هر یک پیشنهاد یا پروپوزال دادند که ما ببینیم کدام یک می توانند کارهای بهتری برای عکاسی این مجموعه ارائه بدهند.

بعد از اینکه ما این پروژه را که به گفته دوستان تا به این تاریخ اگر بزرگترین پروژه عکاسی فرش در جهان نباشد، بی شک یکی از بزرگترین پروژه هاست شروع کردیم، طی یک دوره تقریباً شش ماهه کار انجام شد که حدودا ۴۵روز آن بطور مستقیم بخش عکاسی و سازه ها را کار کردیم و الباقی فراهم کردن مقدمات کار بود از جمله خرید تجهیزات به روز دنیا برای عکاسی به خصوص فلاش هایی که به آثار موزه ای لطمه ای نزنند که از ایتالیا به  قیمت های بسیار بالا و مخصوص این پروژه خریداری شد. در هر حال ما توانستیم طی این پروژه ۲۲۰ اثر از موزه فرش ایران را عکاسی کنیم. تقریبا ۹۰ درصد آثار مخزن را که ۲۷ اثر صفوی بود که کل آثار صفوی موزه فرش ایران را شامل می شود، آنها را بیرون آورده و در داخل نمایشگاه شروع به عکاسی کردیم. البته مشکلات برای این کار بسیار زیاد بود زمانی که عکاسی را با تجهیزات به روز آن موقع (۱۱ سال پیش) آغاز کردیم بعد از شاید حدود یک هفته به ما اخطار داده شد که این نور فلش ها به فرش آسیب می زند. مشکلات کار از همان موقع شروع شد به خاطر اینکه به ما گفتند برای هر فرشی مجوز تنها یک شاتر عکس را دارید. که این کار بسیار سختی بود. برای کار دیجیتال حداقل ۱۰ تا عکس می گیرند ولی به هر جهت ما با همان یکی کار را شروع کردیم. به دلیل آسیبی که می گفتند به فرش ها وارد می شود اجازه هم داده نشد تا از پشت فرش ها عکاسی کنیم. چند روز بعد هم به ما گفتند که این تجهیزات هم باید از داخل موزه جمع آوری شود. دلیلش هم این بود که وقتی که فلش زده می شود رفلکس و انعکاسش به فرش هایی که به دیوار آویزان هستند آسیب می زند. ما مجبور شدیم سازه ها را به بیرون از موزه منتقل کنیم و این بسیار سخت بود. زیر نور آفتاب سایز های بزرگ، سایه ها و خیلی مسائل مختلف. با همه اینها پروژه عکاس ۲۲۰ اثر را با تمام زحماتی که داشت بانجام رساندیم. البته با نهایت همراهی کارکنان موزه - همین جا باید از سرکار خانم نیک نژاد امین اموال موزه فرش ایران تشکر کنم. به اعتقاد من ایشان یکی از با تجربه ترین امین اموال های فرش در دنیا هستند با بیش از ۱۵ سال فعالیت در موزه فرش - به هر جت آن پروژه به اتمام رسید و بعد از آن حدود یک سال وقت صرف اصطلاح رنگ، ارتقاء و تطابق کیفیت رنگ عکس ها با فرش اصلی شد. کوچکترین قطعه ای که ما عکاسی کردیم یک قطعه صفوی ۷۰ سانتی متر مربعی بود که خود از چند قطعه دیگر درست شده تا فرش 120 متری. پروژه عکاسی این فرش ها خودش داستانی داشت. داستان خیلی مفصل...

 آماده سازی عکس ها حدود یک سال طول کشید و همزمان کار تدوین مطالب پیش رفت. بخش خیلی زمان بری که این کتاب، علاوه بر تدوین مطالب، به خودش اختصاص داد ویرایش فنی و تحلیل بود - که گاهی بین من و آقای دکتر سیروس پرهام مطالب رد و بدل می شد و چیزی حدود ۵ سال به طول انجامید آقای دکتر سیروس پرهام به عنوان یک کارشناس بین المللی از کار من مراقبت و مواظبت و نظارت علمی می کرد.

برای مثال من شرحی ده خطی برای یکی از فرش ها نوشته بودم ایشان در پاسخ و برای برطرف کردن ابهام، بیش از ۱۰ صفحه مطلب برای من نوشته بودند و من باید اصلاحات را اعمال می کردم. بارها رفت و آمد که نتیجه این رفت و آمدها این است که تا به این لحظه ما تنها موفق به تحلیل و نوشتن ۸۰ فرش شده ایم. این دست مطالبی که بین من و آقای دکتر سیروس پرهام رد و بدل شده بالغ بر ۴۰۰ صفحه است. نتیجه نهایی آن هم چیزی شد که اکنون منتشر شده است. ترجمه این کتاب هم کار بسیار سختی بود علی‌رغم اینکه دکتر سیروس پرهام بر آن نظارت داشت با چند مترجم شروع به رایزنی کردیم و در نهایت تصمیم بر این شد که هیچ ایرانی کار ادیت آن را انجام ندهد و تصمیم گرفتیم همان شیوه بسیار قدیمی و کاملا دقیق در مراحل ترجمه انجام شود. یعنی کلیه مطالب اول ترجمه و بعد نمونه خوانی و مقابله متن انجام شود و در مرحله چهارم ویرایش انجام شود. با تمام این ملاحظات که حدود ۵ سال طول کشید خود من که در ترجمه متن انگلیسی صاحبنظر نیستم، توانستم حداقل 7-۸ جای این کتاب ایراداتی ببینم که از چشممان در رفته است.

تمام تلاشمان را کردیم ولی به هر جهت گویا هر کاری که حساسیت هایش بیشتر می شود انگار اشتباهات هم خودش را از گوشه و کنار نشان می دهد. حدود ۵ سال کار نگارش و ترجمه این مطالب به طول انجامید. در طی ۵ سال ما چند تصمیم مهم هم گرفتیم که به نظر من تصمیمات خیلی خوبی بود و آن اینکه وقتی قرار است در یک کتاب آثار موزه فرش ایران نشان داده شود خوب است درباره فرش های مهم ایران چه در ایران و چه در سایر موزه های مهم صحبت شود. برحسب اتفاق در فرآیند آن ۵ سال، بازدیدی از موزه حرم حضرت معصومه در قم داشتم و بطور اتفاقی چشمم به قالی ۱۲ ضلعی مقبره شاه عباس دوم روشن شد. چیزی که واقعا حیرت انگیز بود. بلافاصله این ایده در ذهنم شکل گرفت که در این کتاب ما چند فرش و دستبافته‌ را از سراسر دنیا انتخاب کنیم و حداقل ۵-۶ بافته بسیار مهم را در کنار آثار موزه فرش معرفی کنیم. تیم بسیار مجهز عکاسی را از تهران به قم بردیم و برای اولین بار از این فرش بسیار عجیب که آقای دکتر سیروس پرهام معتقد است باید از آن به عنوان یکی از عجایب هفتگانه عالم فرش‌بافی نام برد را عکاسی کردیم.

مدیر بخش خاورمیانه موزه ویکتوریا و آلبرت لندن:
ما آمادگی این را داریم و خیلی خوشحال می شویم که در پنجاهمین سال تاسیس موزه فرش این فرش را به موزه شما ما منتقل کنیم و آن را در تهران به نمایش بگذاریم.

برای اولین بار تمام قطعات این فرش که به مثابه یک پازل۱۴ قطعه ای است از مخزن و ویترین نمایش در موزه حرم حضرت معصومه در قم خارج و عکاسی گردید. این کار انجام شد و بهترین عکاسی از این فرش به عمل آمد و متعاقب آن در خود شهر قم در مراسمی، در فاصله زمانی کوتاه، این فرش را در جشنواره گره طلایی معرفی نمودم در حالی که خیلی از هنرمندان قم هم تا آن زمان از وجود این فرش چندان آگاه نبودند. این اتفاق باعث شد که یکی از دستاوردهای غیر کتابی، برای این فرش رقم بخورد. درواقع خبر این اتفاق و تصویر فرش به اروپا رسید. سه سال بعد از آن، در سال ۱۳۹۸، یک کنفرانس بین المللی به مناسبت چهلمین سال انتشار مجله هالی(HALI) در لندن برگزار شد و ۲۵ نفر از کارشناسان دنیا برای ارائه مقاله دعوت شدند. از ایران هم از من دعوت شد و بطور مشخص گفته شد که می خواهیم درباره این فرش صحبت کنی. تماشای این فرش با این کیفیت مثل یک کشف دوباره برای اروپایی ها بود. این افتخاری بود که از کل مقاله هایی که در آن کنفرانس ارائه شد، همین مقاله به عنوان برگزیده در شماره ۲۰۰ مجله هالی منتشر شد و این یک دستاورد بزرگ بود.

به هر حال ثمره فرایند عکاسی از فرش های موزه و بسیاری مسائل دیگر باعث شده است که بتوانیم ارتباطی با سایر موزه های فرش دنیا برقرار کنیم. من هر قدر سعی کنم نمی توانم از همه دستاوردهای این کتاب بگویم چون مجری برنامه تذکر می دهد که سه دقیقه بیشتر وقت ندارم. اگر دوستان فرصت کنند کتاب را بخوانند خواهند دید در بخش ترجمه واژه هایی که در ادبیات انگلیسی فرش استفاده شده تا حد امکان بسیار دقیق و حساب شده است. حتی در موردی خاص با همکاری استاد رضی میری و استاد منوچهر انوار، واژه ای جدید در خصوص شیوه تک پود بافی ساخته و به ادبیات انگلیسی فرش اضافه شده است که کاری درخور و مهم است.

در این دقایق باقی مانده سعی می کنم مقداری از دستاوردهای جانبی پروژه کتاب گنجینه قالی ایران که برای فرش ایران و موزه فرش ایران مهم است، بگویم. یکی اینکه موزه فرش ایران ۲۲۰ اثرش صاحب حرفه ای ترین عکس ها شدند و در طول ۱۰ سال گذشته در کتاب های بسیاری از این تصاویر استفاده شده است. در واقع از بدو تاسیس موزه فرش تاکنون موزه فرش چنین پروژه ای برای آثارش نداشته. یکی از اتفاقات مهم دیگر - که من به دوستان در اداره کل موزه ها توصیه می کنم که از الان باید مقدمات آن را آغاز کنیم - این است که در آن ایام ما به خاطر دریافت مجوز چاپ تصویر قالی اردبیل، که در موزه لندن هست و جفت آن که در موزه لوس‌آنجلس هست، با آنها مکاتبه کردیم تا اجازه چاپ عکس این قالی را در کتاب ما بدهند و این فرش ها را معرفی کنیم، از طریق همین مکاتبات، دوستی با مسئولین و مدیریت موزه لس آنجلس حاصل شد و مصادف شد با سال ۹۶ و جشن چهلمین سال تاسیس موزه فرش. ما همان موقع مستند زیبایی برای موزه فرش ساختیم و از مسئولین موزه لس آنجلس خواستیم شما هم پیامی برای چهلمین سال تاسیس موزه فرش بدهید. پیامی که فرستادند و در فیلم مشاهده می شود این بود که مدیر بخش خاورمیانه مقابل قالی اردبیل نشسته و با اشاره به این فرش می گوید ما آمادگی این را داریم و خیلی خوشحال می شویم که در پنجاهمین سال تاسیس موزه فرش ایران این فرش را به صورت قرض به موزه شما منتقل کنیم و آن را در تهران به نمایش بگذاریم. آن مسئول هنوز در سمت خود باقی است و این آمادگی را دارند که جفت قالی اردبیل را به ایران بیاوریم و در موزه فرش به نمایش بگذاریم. از آن تاریخ حدود ۶ سال گذشته است و برای پروژه های بین المللی باید سه چهار سال جلوتر مکاتبات شروع شود. اگر بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم از دستاوردهای بین المللی و در عین حال جانبی این کتاب است که گرچه به کتاب ربطی ندارد ولی برای فرش ایران و موزه فرش ایران مغتنم و ارزشمند است.

 دستاوردهای دیگری هم هستند که شرح آنها طولانی خواهد شد و امیدوارم در فرصتی دیگر به این دستاوردها بیشتر و بهتر بپردازم.

 

از اینکه دوستان لطف کردند و به این مراسم تشریف آوردند صمیمانه سپاسگزارم یقینا این کتاب دارای نواقص و کاستی هایی است اما سعی می کنیم آن را در جلدهای بعدی جبران کنیم. از دوستانمان در انتشارات یساولی که من صمیمانه از یکایک ایشان، خانواده محترم یساولی، تیم عکاسی، تیم فنی در چاپخانه و بسیاری دیگر از همراهان این پروژه، تشکر می کنم. واقعاً همتی کردند در ۱۰ سال گذشته تا ما چیزی را منتشر کنیم که بتوانیم آبرومندانه و با اقتدار آن را به موزه های دنیا هدیه کنیم و بگوییم این را در موزه فرش ایران تهیه کرده ایم. ما با این کتاب، همزمان گنجینه موزه فرش ایران و بخش کوچکی از توانمندی خود در دانش فرش شناسی را به دنیا منتقل کرده ایم.

اگر این مطلب را می‌پسندید از طریق لینک‌های زیر در شبکه‌های اجتماعی به سایر علاقه مندان همرسانی کنید!

دیدگاه ها

  • هنوز دیدگاهی ثبت نشده است!

نظرات شما:

  • نظرات حاوی هرگونه توهین و یا نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات به غیر از زبان فارسی و یا غیر‌مرتبط با مطلب، منتشر نمی‌شود.