رمز و راز فرشهای باشکوه ممالیک قاهره
سرویس مقالات سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور
این فصل از تاریخ هنر تا همین اواخر یک رمز و راز بود. در اواخر قرن نوزدهم، گروهی متمایز از فرشهای قدیمی شرقی با طرحهای هندسی نفیس، پرزهای پشمی براق استثنایی و صنایع دستی منحصربهفرد ظاهر شد. منشأ این فرشها ناشناخته بود تا اینکه محققان با شواهدی مبنی بر تولید فرش در قاهره در اواخر قرن پانزدهم و شانزدهم ارتباط برقرار کردند. چندین نمونه بسیار بزرگ از مجموعههای ایتالیایی ظاهر شد که نشانهایی خانوادگی به نام blazon را نشان میداد که توسط امیران مملوک سلطان قایتبای و جانشینان او تا زمان فتح قاهره توسط عثمانیها در سال ۱۵۱۷ تولید شد. سؤالاتی پیرامون این فرشها شروع شد: آیا این فرشها در واقع از قاهره بودند؟ چه زمانی و چرا آنها شروع به ورود به ایتالیا کردند؟
بهطور شگفتانگیزی، پاسخها آشکارا پنهان ماندهاند. اسناد موجود در آرشیو واتیکان در مورد منسوجات متعلق به پاپ اینوسنت هشتم (Pope Innocent viii) در اواخر قرن پانزدهم، پرداخت هنگفت او را در ۱۱ ژوئن ۱۴۸۹ از ۱۲۲۴ ⅓ مسکوک طلا - حدود ۱۸۲،۲۲۵ دلار امروز - برای هفت فرش "بزرگ پارچه" و محموله آنها از قاهره، "جایی که ساخته شده اند" نشان می دهد. علاوه بر این، فهرستی از فرشهای او در سال ۱۵۱۸ که هنوز در کاخ واتیکان است، ثابت میکند که پنج فرش بسیار شبیه به یک فرش تکه تکه شده با نمادهای ممالیک است که بخشی در موزه استفانو باردینی (Stefano Bardini Museum) در فلورانس، ایتالیا و بخشی در موزه نساجی در واشنگتن دی سی نگهداری میشود. اگرچه این اسناد در سال ۱۸۹۸ منتشر شده بود، اما تا چند سال پیش به فرشها توجهی نشد.
فرش موزه نساجی باردینی، که همه به جز یک قطعه در قصری در فلورانس یافت شده است، یک نقش هشت ضلعی مرکزی و دو طرح هشت ضلعی بزرگتر و پیچیدهتر را در هر انتها نشان میدهد. نشانهای خانوادگی به صورت مربع در گوشه ها بافته شدهاند.
فهرست موجودی ۱۵۱۸، پنج «فرش کف دمشقی عظیم را که در کنار هم قرار گرفتهاند، با مدالهایی در مرکز و با نشانهایی در گوشهها، در مجموع ده قطعه، توصیف میکند». این با فرش موزه نساجی باردینی مطابقت دارد . (در آن زمان، اصطلاح ایتالیایی damaschina [مجموعه damaschini] معمولاً به فرش هایی اطلاق می شد که ظاهر آناتولی نداشتند). توصیف دقیق داماشینی دو تکه پاپ مشاهدات مورخ نساجی معاصر آلبرتو بورالوی را تأیید میکند، که ۱۷ فرش را بازسازی کرد. قطعاتی را که او در کاخ فلورانسی باستانی استفانو باردینی، که در سال ۱۹۲۲ درگذشت، پیدا کرده بود. نظر بورالوی این است که این فرش، که ابعاد آن ۹۲۰ در ۴۵۰ سانتیمتر است، در دو نیمه آینهای در جهت تار ساخته شده است. یکی از شیرازههای داخلی هنوز کاملاً حفظ شده است، که نشان میدهد ممکن است نیمهها هرگز به هم دوخته نشده باشند.
به طور مشابه، داماشینیِ دو تکهی پاپ دارای چندین "ترنج" در زمینه بود، احتمالاً با سه شکل هندسی بزرگ که مرکز و تعداد زیادی شکل کوچکتر به صورت شعاعی در اطراف آنها سازمان یافته بودند. البته نشان پاپ که در گوشهها یافت می شود، در ایتالیا اضافه میشد.
تردیدی وجود ندارد که این فرشها به دو نیم ساخته میشدند، زیرا پهنتر از دارهای بافندگی چوبی موجود در مصر بودند، جایی که برای وارد کردن الوارهای قطور همیشه کمبود وجود داشت. دستاورد قابل توجه فرش موزه نساجی باردینی، تطابق تقریباً کاملی با نیمههای آینهای آن است، دستاوردی که به تکنیکهای بافندگی پیچیده و دقیق نیاز داشت.
بلازونها
ممالیک که از سال ۱۲۵۰ تا ۱۵۱۷ میلادی در مصر و سوریه حکومت میکردند، نشانهایی به نام blazon ایجاد کردند که از آنها به عنوان علامتی برای شناسایی هر یک سلاطین و امیران استفاده میکردند. نشانهای امیران نمادهای تلطیف شده از منصب را نشان می دادند. سلطان قایتبای و امیران وابسته به او از این نشان بر روی فرش موزه نساجی باردینی که در بالا نشان داده شده است استفاده کردند و بسیاری از امیران بعدی آن را به عنوان یک نشان دولتی انتخاب کردند. دستمال تلطیف شده ارباب جامهها در بالا و جام ساقه دار جامه دار در پایین ظاهر میشود. نوار میانی جداکننده، فنجان دیگری را نشان میدهد که با جعبه قلم، نماد منشی، و نقوش شاخشکل که معنای آن نامشخص است، پر شده است.
اسین آتیل (Esin Atil)، محقق هنرهای ممالیک، ادعا میکند که این الگوهای هندسی ثابت در پایان قرن پانزدهم به طور ناگهانی و "بی عیب و نقص" بافته شدهاند. برای توضیح این موضوع، او ادعا میکند که قایتبای از اواخر دهه ۱۴۶۰، صنعتگران ترکمنی را که از تبریز، درست در غرب دریای خزر، اکنون در ایران امروزی مهاجرت کردهاند، استخدام کرده است. والتر دنی (Walter Denny)، محقق برجسته فرش، معتقد است که بافندگان مهاجر ممکن است مهارتهایی در تبریز داشته باشند که استانداردهای کیفی و سلیقهای را که در «فرشهای درباری» مشهود است، که جوزافات باربارو (Giosafat Barbaro) سفیر ونیزی در بازدید از آق قویونلو(گوسفند سفید) از آن تمجید کرد، در تبریز در دهه ۱۴۷۰ توسعه داده باشند. با این حال، در مصر، بافندگان باید مهارتهای خود را با پشمهای مختلف ریسیده شده و تابیده شده، پالت رنگهای جدید و منحصربهفرد، و مجموعهای از طرحهای خلاقانه جدید برای تولید یک «مارک» کاملاً جدید از فرشها تطبیق دهند. دنی تأکید می کند که «برند مملوک» عمداً به گونه ای طراحی شده است که «بسیار متفاوت از هر نوع فرش دیگری به نظر برسد» و «با سود بالا بفروش برود».
شرح فرشهای پاپ اینوسنت هشتم (Pope Innocent viii) نیز از شناسایی قدیمیترین تصویر ایتالیایی شناختهشده از فرش کف ممالوک پشتیبانی میکند: نقاشی ۱۵۳۴ توسط پاریس بوردون(Paris Bordone)، «ماهیگیرانی که حلقه را به دوج گرادنیگو (Doge Gradenigo) تقدیم میکنند» که اکنون در گالری آکادمیا در ونیز روی پلههای جلوی ردیف مقامات در پیشزمینه نقاشی، یک مدالیون دارد - فقط قسمتی از آن، بلافاصله در پشت نرده قابل مشاهده است - روی زمینیهی قرمز رنگ، در حالی که بقیه الگوی ترسیم شده مشخص نیست. در مرکز نقاشی، در پای دوج، قالی کوچکتر (و مشهورتر) به سبک عثمانی اوشک بر لبه سمت چپ فرش مملوک همپوشانی دارد و قسمت اعظم سمت راست آن یا بریده شده یا در زیر نرده تا شده است. زمینه به طور ناگهانی در پایین پله در مرکز مدال متوقف می شود. این شواهدی است که به خوبی نشان میدهد یک فرش نیمه تمام در جهت تار پهن شده است. فرشی مشابه، با پایههای اواخر قرن پانزدهم، اما تودههای کندهکاریشده، در موزه متروپولیتن نیویورک، دارای یک مدالیون منفرد است که توسط زمینهی قرمز قاب شده است و در گوشههای آن، نمادهای ممالیک قاب شده است. ابعاد آن ۴۲۲ در ۳۴۵ سانتیمتر است و ممکن است دو تکه بافته شده باشد زیرا مانند فرش باردینی در جهت تار به دو نیم شده است.
متأسفانه، هیچ سوابق اصیلی در مورد مکان یا زمانی که پاپ اینوسنت از فرشهای بزرگ و خیرهکنندهاش استفاده کرده باشد وجود ندارد، اما شواهد فرضیات مستدل را مجاز میسازد.
خرید پاپ اینوسنت نه تنها به دلیل قیمت بالایی که پرداخت شده است، بلکه به دلیل توانایی پاپ در به دست آوردن هفت فرش از این قبیل به صورت تجاری قابل توجه است. موجودی ۱۵۱۸ شامل دو داماشینی بزرگ و یک تکه با طرحی از یک چرخ بزرگ و دو چرخ کوچکتر است، در غیر این صورت آنقدر شبیه به ۵ عدد دو تکه است که احتمالاً از همان محموله ۱۴۸۹ آمده است. هزینه آنها - ۱۷۵ دوکات طلا یا به طور متوسط حدود ۲۶۰۴۵ دلار - تقریباً سه برابر ارزش ارزیابی شده بود که به بهترین فرش های لورنزو مدیچی (Lorenzo de’ Medici) سه سال بعد داده. با قیمتی بسیار بیشتر از فرشهای آناتولی که در آن زمان بر تجارت بینالمللی مسلط بودند.
بنابراین فرشهای باقیمانده اولیه ممالیک بهعنوان تولید محدود و درباری در نظر گرفته شدهاند. با این حال، خرید پاپ نشان میدهد که یک تولید تجاری بلندپروازانه و سودآور در اوایل در قاهره پیشبینی شده، و تا سال ۱۴۸۹ به حجم قابل توجهی رسیده بود - برای یک محموله عظیم به واتیکان کافی بود. علاوه بر این، فهرست موجودی ۱۵۱۸ شامل دو عدد داماشینی کوچک "دراز و باریک مانند روکش نیمکت" است، که نشان می دهد تا زمان مرگ پاپ اینوسنتی در سال ۱۴۹۲، صنعت در قاهره از قبل با ذائقه و بودجه اروپایی تطبیق داده بود - تکاملی که مدت ها با قرن شانزدهم مرتبط است.
فرش مملوکی موزه هنر متروپولیتن به نام سیمونتی که به دلیل پیچیدگی پنج مدال آن معروف بوده و دارای ابعاد ۸۹۷ در ۲۳۹ سانتیمتر است
متأسفانه، هیچ سوابق اصیلی در مورد مکان یا زمانی که پاپ اینوسنت از فرشهای بزرگ و خیرهکنندهاش استفاده کرده باشد وجود ندارد، اما شواهد فرضیات مستدل را مجاز میسازد. خاطرات استاد تشریفات او، یوهان بورچارد (Johann Burchard)، فرش هایی را که به طور معمول مجالس مکرر پاپ را با کاردینالها برای گفتگو، پذیراییهای دیپلماتیک و اعطای نشان مفروش میکرد توصیف نمیکند. با این وجود، ما میدانیم که سازه ها در سالن های بزرگی که فضای کافی را برای فرشهای بزرگ ارائه می کردند، جمع میشدند. دو اتاق در کاخ حواری سابق، بین کلیسای سیستین و کاخ پاپ، و همچنین یک اتاق کوچکتر در بال شرقی اقامتگاه پاپ وجود داشت که معمولاً تخت پاپ را در خود جای میداد - همان اتاقی که در سالهای ۱۵۱۷-۱۵۱۸ توسط کارگاه رافائل، تبدیل آن به اتاق کیاروسکوری (Sala dei Chiaroscuri) - محیطی از اتاقهای واتیکان در کاخ حواری، در مسیر نمایشگاهی موزههای واتیکان- دوباره نقاشی شد.
بورچارد، مانند وقایع نگاران رومی، اثاثیه بسیار مجلل را در دو مورد توصیف کرد که احتمالاً فرشهای ممالیک پاپ را به نمایش گذاشته است. در دسامبر ۱۴۸۹ و ژانویه ۱۴۹۰، پاپ اینوسنتی هشتم سفیری از سلطان بایزید دوم عثمانی دریافت کرد تا شرایطی را برای حضانت پاپی شاهزاده جم (Cem)، برادر ناتنی کوچکتر سلطان، مذاکره کند. پس از دو تلاش ناموفق برای تصرف جانشینی عثمانی، جم به دامان شوالیههای مالت گریخت، همانها که او را در مارس ۱۴۸۹ به واتیکان منتقل کردند. سفیر عثمانی قبل از اینکه به پاپ ۱۲۰۰۰۰ دوکات طلا بدهد، پیش پرداخت هنگفتی از مبلغ ۴۰۰۰۰ دوکات سالانه "حق نگهداری" شاهزاده برای تایید زنده بودن و سالم بودن شاهزاده آمده بود. جم پذیرفت که سفیر را به شرطی که او در یک فضای سلطنتی مناسب ظاهر شود، بپذیرد.
استفانو اینفسورا (Stefano Infessura)، وقایع نگار اواخر قرن پانزدهم، گزارش داد که پاپ دستور داد اقامتگاه جم -احتمالاً در منطقه ای از کاخ حواری که برای مهمانان شاهزاده در نظر گرفته شده بود- با تاج و تخت، "فرش های پاپ" و آویزهای طلایی " که تا آن زمان هرگز در رم دیده نشده است" تجهیز شود. برای چنین نمایشی، فرش های مملوک پاپ می توانستند جذابیت بیشتری داشته باشند، زیرا از هر فرشی که در آناتولی عثمانی تولید میشد، باشکوهتر و بزرگتر بود.
دومین مناسبتی که ممکن است پاپ اینوسنته فرشهای ممالیک خود را به نمایش بگذارد، عروسی نوهاش باتیستینا (Battistina) در ژوئن 1492 با لوئیجی دآراگونا (Luigi d’Aragona)، نوه فرانته (Ferrante) پادشاه ناپل بود. این مراسم در اولین اتاق در طبقه اول بال شمالی کاخ پاپ انجام شد. تقریباً به طور قطع یک فرش مجلل در میان اثاثیه این وصلت درباری گنجانده شده است. ضیافتی که در ادامه در اتاق بزرگ و گوشه مجاور - در زیر جایی که به سالا دی کوستانتینوی رافائل تبدیل میشد- نیز به همین ترتیب به طرز مجللی مزین شده بود.
فرش مملوکی که پیشزمینه محل جلوس فرمانروای ونیز را پوشش داده، یکی از فرشهایی است که در نقاشی پاریس بوردون Paris Bordone)) در سال ۱۵۳۴، «ماهیگیرانی که حلقه را به دوج گرادنیگو (Doge Gradenigo) تقدیم میکنند» دیده میشود. اگرچه مراسمی که به تصویر می کشد، افسانه ای از قرن سیزدهم است، اما بوردون آن را در محیطی معاصر نشان داد که شامل فرشهایی بهویژه از دوران خودش بود. تابلو، فرش ممالیک را به طور کامل و با جزئیات نشان می دهد.
سؤالات مشابهی پیرامون این فرش بزرگ در گرانادای اسپانیا که مربوط به دوران سلطنت قایتبای است، وجود دارد. این فرش که اکنون محو و تکه تکه شده است، ممکن است برای فضایی خاص در جایی که در آن زمان پایتخت آخرین سلطنت مسلمانان در اندلس، یا اسپانیای مسلمان بود، سفارش داده شده باشد. ابعاد آن ۱۱۸۴ در ۳۲۲ سانتی متر است و به صورت یک تکه بافته شده است، که برای مهم ترین فضای الحمرا، یعنی تالار سفیران در کاخ کومارس، که ۱۱۳۰ سانتی متر مربع وسعت دارد، کمی بیش از حد دراز است. با این حال، به راحتی در سالا د لا بارسا (Sala de la Barca)، محل قرارگیری قبلی آن، قرار می گرفت. با عرض ۲۴۰۰ سانتیمتر و عمق ۳۳۵ سانتیمتر، تصور میشود که پیشاطاقی و احتمالاً محله تابستانی سلطان نیز بوده است، زیرا از طریق ورودی آن از فضای سبز به هوای تازه باز است. (پردهها میتوانستند چنین فضاهایی را در هوای بد محافظت کنند.) طبق گفته Purificación Marinetto Sánchez، محافظ ارشد موزه آلحمرا، که برای اولین بار اطلاعات دقیقی درباره فرش منتشر کرد، چنین وسایلی در زمستانهای سرد گرانادا در هر اتاق داخلی مورد استقبال قرار میگرفتند. گرانادا، شهری در اسپانیا که تا سال ۱۴۹۲ در دست مسلمانان اندلس بود و به نام غرناطه شناخته میشد.
با این حال، احتمال دیگری باعث شد تا امروز نام فرش پیدا شود. در نزدیکی الحمرا، در طبقه دوم کاخ کوچکتر جنرالیف (Generalife)، مشرف به انتهای شمالی حیاط معروف فواره آب، اتاقی مشابه اما محصور با ابعاد ۱۳۴۰ در ۳۴۰ سانتی متر وجود دارد. در حالی که Generalife به طور معمول به عنوان یک اقامتگاه تابستانی مورد استفاده قرار میگرفت، در طول قرن 14 و 15 برای پذیرایی در هوای سرد نیز استفاده می شد. اثاثیه فهرست شده شامل فرشهای کف، پردهی درها و بالای پنجرهها، و دیوار پوشهای ابریشمی سنگین است. به اعتقاد مارینتو سانچز، از آنجایی که فرش بازمانده مملوک میتوانست برای این فضا به اندازه و عین حال تماشایی باشد برای این فضا انتخاب شده بود.
بافتن نیمههای همسان فرش
بزرگترین دارهای بافندگی فرش ممالیک برای تولید گرههای خطی مساوی، افقی و عمودی، دارکشی شده و کار میکردند.
این امر باعث ایجاد تقارن چهار مربع و ابعاد یکنواخت در اشکال هندسی در سراسر ترکیب شده است.
جداول طرح احتمالاً با تعداد گرهها در هر رنگ به بافندگانی که به طور همزمان در یک رج قالی کار میکردند، نقشهخوانی میشد.
فرش جنرالیف احتمالاً زودتر از فرشهای پاپ، در اواخر دهه ۱۴۰۰، در زمان اولین سلطنت ناصری سلطان ابوالحسن علی پیدا شده است. این دوره صلح و ثبات نسبی در غرناطه بود، که در طی آن روابط خوبی که ناصریان با ممالیک داشتند، چنین امری را ممکن می ساخت. این فرش تقریباً به طور قطع قبل از سال ۱۴۸۲ وارد شده بود. آن زمان بود که جنگ ۱۰ ساله بین ناصریها و پادشاهان کاتولیک - که با تسلیم گرانادا و پایان حکومت مسلمانان در اسپانیا به پایان رسید - آغاز شد.
زمینهی فرش جنرالایف دارای پنج بخش است که هشت ضلعی متناوب بزرگ و ستارههای هشت پر در مرکز دارد. در سه بخش میانی، ناحیه وسیعی از زمینه قرمز، فیگورهای مرکزی را قاب و بر آنها تأکید میکند. اشکال کوچکتر و تزیینات پرکننده مشابه فرش بلازون شعله های قرمز را احاطه کرده اند. حاشیه داخلی در امتداد اضلاع، نوارهای تزیینی متحدالمرکز در هشت ضلعی مرکزی و شکل های مربعی در گوشه های آن، بخش های انتهایی را به دقت پر می کند. الگوی سنگین تر به طور موثر انتهای دور فرش را محکم می کند.
بسیاری از نقوش هندسی فرش در قالیهای مملوک متأخر منعکس میشود و نشاندهنده توسعه اولیه یک مجموعه گسترده و انعطافپذیر از پیرایهها است. به عنوان مثال، تغییرات ظریف در حاشیههای بخشهای انتهایی باعث می شود که نقوش به گونه ای متفاوت دیده شوند. در حاشیهی بیرونی جنرالیف، خطوط زیگزاگی از ستارههای سبز کوچک و نیم ستارههای آبی بر اسلیمی سفید در مقابل زمین قرمز تأکید میکنند. در حاشیه فرش موزه نساجی باردینی، خط مرکزی از ستارههای رنگارنگ بزرگتر بر ستارههای هشت ضلعی تشکیل شده توسط اسلیمیهای سفید رنگی که آنها را احاطه کرده است، تأکید میکند. در نوارهای کناری داخلی جنرالایف، رنگها در برشهای ریز میانبند قرمز تیره، که از هشت ضلعی در اطراف ستارههای هشت پر تشکیل شدهاند، شبکهای از ستارههای کوچک هشت پر را ایجاد میکنند.
نقشهای کوچکتر جنرالایف، مانند ستاره های هشت پر آن، در تغییرات بی پایان دوباره ظاهر می شوند. ستارگان در نوار بیرونی هشت ضلعی مرکزی به دلیل استفاده از رنگ ها برای تعریف واضح پیکربندی، حتی موج زیر و روی روبان قابل توجه هستند. متأسفانه، وضعیت نامناسب فرش جنرالیف مانع از ارزیابی تزیینات پرکننده و ظریف گیاهی آن می شود.
یک نمودار الگوی تفسیر فرش بسیار محو شده جنرالیف مملوک در گرانادای اسپانیا را نشان میدهد.
ابعاد آن ۱۱۸۴ در ۳۲۲ سانتیمتر و در یک تکه بافته شده است، بهخوبی در سالا د لا بارکا در کاخ الحمرا یا اتاق طبقه دوم کاخ تابستانی مجاور، جنرالیف، قرار میگیرد.
طراحی آن، که حول هشت ضلعی های متناوب و ستاره های هشت پر ساخته شده است، امروزه به راحتی در جزئیات، در تصویر زیر، که شامل یک ستاره لایه لایه، هشت پر، تصویر سمت چپ، و تسمه با الگوی ستاره ها و نیم ستاره ها در حاشیه گوشه است، قابل درک است، تصویر سمت راست.
تقریباً همزمان با ورود فرش جنرالیف به گرانادا، سلطان قایتبای در حال اتمام یکی از پروژههای ساختمانی برجسته خود بود: بازسازی مدرسه الاشرفیه در اورشلیم، مستند در ۱۴۸۰-۱۴۸۲. درست همانطور که دکوراسیون معماری دارای شناسه های سبکی بود، او احتمالاً به اثاثیه "مارک دار" بسنده می کرد. مورخ محلی معاصر، مجیرالدین العلیمی (۱۴۵۶–۱۵۲۲)، الاشرفیه جدید را بنای برجسته آن زمان نامید - «ستاره سوم» اورشلیم پس از قبه الصخره و مسجد الاقصی. شایان ذکر است که وی از «فرش ها و چراغ های زیبای بی نظیر مدرسه که مانند آن در جای دیگر یافت نمی شود» تمجید کرد.
گزارش مجیرالدین از حمایت سلطان از الاشرفیه نشان می دهد که این فرشها تقریباً معاصر با جنرالیف در گرانادا و احتمالاً زودتر از فرشهای واتیکان هستند. آنها از طریق یک سری رویدادها آمده بودند: اندکی پس از الحاق قایتبای در سال ۱۴۶۸، ناظر زیارتگاه های اورشلیم او را متقاعد کرد که تکمیل مدرسه ای را که از سال ۱۴۶۵ برای سلاطین قبلی تحت نظارت بود، به دست گیرد. یک جانشین سرپرست «مدرسه را به اتمام رساند، درهایی برای آن فراهم کرد و آن را با فرشها تجهیز کرد». در اوایل سلطنت قایتبای، این مقام احتمالاً فرشها را از نزدیک دمشق به دست آورده است.
سلطان در سفرش به اورشلیم در سال ۱۴۷۵ از مدرسه مورد قبول خود خشنود نشد. در سال ۱۴۷۹ او یک مقام از دربار خود را برای نظارت بر بازسازی در مقیاس بزرگتر و معاصرتر کایرین (Cairene) فرستاد. این مکان در پشت به حرم الشریف مجاور گسترش یافت. یک سال بعد قایتبای تیمی از سازندگان، صنعتگران و یک معمار را فرستاد. کتیبه ای به یاد اتمام در ژوئیه-آگوست ۱۴۸۲ است. مدرسه جدید در طبقه دوم، رو به شرق بود. ردپای آن در سنگ تراشیهای موجود باقی مانده است: چهار ایوان (اتاق های مستطیل شکل طاقدار که در یک ضلع بلند باز می شوند) یک حیاط سرپوشیده حدود نه متر مربع را احاطه کردهاند. ایوانهای شمالی و جنوبی بزرگتر به ترتیب ۱۳۵۰ سانتی متر عرض و ۸۰۲ و ۵۳۱ سانتی متر عمق داشتند و بنابراین برای فرشهایی به بزرگی فرش گرانادا و (بعدها) در واتیکان مناسب هستند.
به گفته آتیل(Atil)، از آنجایی که این ایوانها به عنوان فضاهای تجمع و آموزش طراحی شده بودند، احتمالاً مبله شده بودند. مجیرالدین تزئینات معماری را چنین توصیف کرد: سنگفرش های مرمری چند رنگ، پانل های دیواری مرمری، سقف چوبی با طلاکاری فاخر، با رنگ آبی و پنجره هایی از "شیشه فرانسوی" (احتمالاً شیشه ای رنگارنگ اروپایی). بنابراین، به همان اندازه مجلل و رنگارنگ که مسجد و مدرسه قایتبای در قاهره بود که در سال ۱۴۷۴ تکمیل شد. از آنجایی که فرش های اولیه ممالیک با ابعاد، رنگها و تزئینات برای تکمیل چنین فضاهایی طراحی شده بودند، کاملاً منطقی است که تیم قایتبای در اورشلیم فرش ها را از قاهره سفارش داده باشد.
تقریباً دو دهه پس از روی کار آمدن سلطان قایتبای و شالوده احتمالی صنعت فرش جدید، فرشهای قاهره برخی از پرافتخارترین فضاها را در مدیترانه چندفرهنگی آراسته است. فرشهای گرانادا و واتیکان برای اتاقهای قصری در نظر گرفته شده بودند که در آن زمان تعداد کمی از خانوادههای سلطنتی داشتند. قیمت پرداخت شده توسط پاپ اینوسنت هشتم نشان می دهد که این فرشها برای افراد بسیار ثروتمند نیز در نظر گرفته شده بود که می خواستند - و انتظار می رفت - شکوه و جلال را بدون سابقه قبلی به نمایش بگذارند. در نیمه دوم قرن پانزدهم، نخبگان مسلمان و مسیحی در اطراف دریای مدیترانه، موقعیت و قدرت خود را از طریق فرش پرورش دادند و برنامه ریزی کردند. همه شواهد حاکی از آن است که "برند" جدید قایتبای به عنوان یک نماد وضعیت به منظور ارتقای اعتبار صاحبان فرش و در درجه اول، خود او است. بقایای باشکوه موفقیت او - گواهی فرهنگ ها و اقتصادهای در هم تنیده دوران - برای تحسین و مطالعه ما باقی مانده است.
درباره نویسنده:
روزاموند ای. مک (Rosamond E. Mack) یک محقق مستقل و یک مورخ هنر است که در واشنگتن دی سی زندگی می کند.
مک دکترای هنر رنسانس را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده است او بیشتر به خاطر کتاب بازار تا پیازا: تجارت اسلامی و هنر ایتالیایی، ۱۳۰۰-۱۶۰۰ (انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، ۲۰۰۲) شناخته شده است.
او مدتی در خاورمیانه زندگی میکرده و سفرهای فراوان به کشورهایی داشته که چهرههای هنری آنها در این کتاب آمده است
دیدگاه ها