چگونه اروپای غربی به فرش «ترکیه» علاقه نشان داد
مارکوپولو در سالهای 72-1271 در سفرنامه خود خاطرنشان کرد که بهترین و زیباترین فرشهای جهان در «آسیای صغیر» بافته شدهاند. او این گنجینههای عجیب و غریب را در مساجد آناتولی در ترکیه کشف کرده بود و مجذوب الگوهای انتزاعی فوق العاده غنی آنها و تصاویر حیوانات افسانهای شده بود.
کاشف مشهور ونیزی اولین اروپایی نبود که با این لذتهای شرقی برخورد کرد: در ادبیات یونانی و لاتین چندین اشاره به فرشهای خاور نزدیک وجود دارد. با این حال، بعد از سقوط روم در سال 476 پس از میلاد، این توصیفات به جز چند حکایت متوقف میشود.
گفته میشود که پاپ جان بیست و دوم (1244-1334) و پاپ بندیکت دوازدهم (1285-1342) به فرشهای به اصطلاح "ترکی" علاقه داشتند. النور کاستیلی در سال 1255 هنگامی که با ادوارد اول ازدواج کرد، به عنوان بخشی از جهیزیه خود چندین قالی به لندن آورد.
با رونق صادرات در جاده ابریشم، تا قرن چهاردهم میلادی، فرشهای اسلامی به طور گستردهای به عنوان غنائم سفر ارزش یافتند. این فرشها به اروپاییهای ثروتمند، نگاهی اجمالی به جهان اسلام ارائه میکردند و با طرحهای هزارتو و ظریف بافته شده با رنگهای غنی، صاحبان خود را به عنوان جهانوطنی معرفی میکردند.
متخصص لوئیز برادورست توضیح میدهد که به دلیل شکنندگی مواد مورد استفاده در ساخت فرش، تعداد کمی از فرشهای اولیه آناتولی امروزه باقی ماندهاند. مورخان برای درک ظاهر آنها باید به شواهد مستند تکیه کنند.
«قبل از قرن چهاردهم، ما فقط گزارشهای مکتوب داریم - فهرستها، کتابها یا وصیتنامهها - و این توصیفها میتوانند نسبتا ابهام برانگیز باشند. خوشبختانه، همه اینها در قرن چهاردهم- در زمانی که هنرمندان ایتالیایی رنسانس شروع به کشیدن تصویر آنا (مریم مقدس) در نقاشیهای خود کردند، تغییر کرد.
به گفته برودهرست این فرشها رکوردهای بصری مهمی هستند. «مهارت سنجیدهای که هنرمندان رنسانس با آن هر الگویی را نقاشی میکردند، نشان میدهد که آنها چقدر جوهر و بافت دنیای مادی را مهم میدانستند.».
در آن توالیهای تکراری زبانی باستانی نهفته است، اما آیا هنرمندان اهمیت نقوش بافته شده در آنها را درک میکردند؟ برودهرست میگوید: «هر تصویر بسیار نمادین است. آنها میتوانستند نشاندهنده قدرت، مردانگی و باروری باشند و شامل نمادهای قدرتمندی بودند که برای دفع شر استفاده میشد، همه مضامینی که در سطح جهانی به رسمیت شناخته میشدند.»
نقاشیهای مذهبی:
پس از تسخیر قسطنطنیه و غارت توسط ارتشهای جنگ صلیبی چهارم در سال 1204، اولین فرشها به اروپا رسید. با شکوه خیرهکننده دربار بیزانس، بهترین اقلام به ونیز رفت و نصیب رهبرانی شد که بهتر از دیگران میدانستند چه چیزهایی ارزشمندی موجود است. بسیاری از فرشها به کلیساهای شهر رسید و به زودی در نقاشیهای مذهبی مانند مریم مقدس و کودکی با قدیسین اثر دومنیکو گیرلاندایو در سال 1484 ظاهر شد.
برودهرست میگوید: «آنها معمولاً به عنوان پوششهای محراب یا زیر پای مریم باکره به تصویر کشیده میشوند، که نشان میدهد جامعه ایتالیا چقدر این فرشها را مهم میدانست.»
فرش "حیوانات":
شاید با ارزشترین فرشهای آناتولی قرن 15 و 16 فرشهای "حیوانی" باشد که پرندگان زاویهدار و عجیب و غریب و موجودات خارقالعاده ای مانند ققنوس و اژدها را به تصویر میکشد. برودهرست معتقد است که امروزه تنها حدود 18 فرش "حیوانی" در جهان باقی مانده است. یکی از اینها، فرش آناتولی «ققنوس در هشت ضلعی» - تنها نمونه باقی مانده برای نمایش تصویری از ققنوس افسانه ای - در 27 آوریل در هنر جهان اسلام و هند، از جمله فرش ها و فرشهای شرقی عرضه می شود.
این متخصص میگوید: «شما میتوانید فرش مشابهی را در «اعلان بشارت» اثر جاکوپو بلینی ببینید. از نظر روحی، ققنوس نشان دهنده چرخه زندگی و ابدیت در زندگی پس از مرگ است. شاید تصادفی نباشد که این نقوش تلطیف شده در اینجا زیر پیکر مریم باکره، مادر عیسی به تصویر کشیده شده است، زیرا طبق اعتقاد مسیحی، نجات برای همه بشریت از طریق تجسم او بود.
برودهرست میگوید که از این فرشها برای نمایش استفاده میشد: «خانوادههای ونیزی آنها را در روزهای جشن روی بالکنهای خود میپوشانند تا ثروت و موقعیت خود را به رخ بکشند.»
Translation is too long to be saved
"هولبین"
به گفته برودهرست، بیش از 400 تصویر از فرش های آناتولی در نقاشیهای رنسانس وجود دارد. در واقع، آنها آنقدر ظاهر میشوند که نامهای طرحها به نام هنرمندانی است که آنها را به تصویر کشیدهاند: «هولبین»، «کریولی»، «گیرلاندایو»، «بلینی» و «لوتو».
برودهرست میگوید: «اطلاعات کمی در مورد اینکه این فرشها از کجا آمدهاند وجود داشت. تنها راه شناسایی طرحهای فرش و قرار دادن آنها در متن بود. از میان تمام این طرحها، «هولبین» احتمالاً شناخته شدهترین است، تا حدی به این دلیل که هنرمند در ارائه داراییهای خود به قدری دقیق بود که پرترههای او را تقریباً میتوان به عنوان موجودی توصیف کرد. فرش «هولبین» برای اولین بار در پرتره این هنرمند از گئورگ گیزه در سال 1532 دیده می شود که برای تحت تأثیر قرار دادن طبقه بازرگان لندن نقاشی شده است. طرح فرش بسیار پیچیده است، مجموعهای از نقوش به هم پیوسته و نقوش زئومورفیک که با مهارتی فوق العاده به تصویر کشیده شده است. این پرتره موفق شد چندین سفارش را برای هولبین به ارمغان بیاورد و در نهایت منجر به تبدیل شدن او به نقاش درباری هنری هشتم شد. یک فرش مجلل "هولبین" در پای محراب در سنت گیلز، در حدود سال 1500، در گالری ملی لندن گنجانده شده است.
فرشهای اوشاک
فرشهای آناتولی در انگلستان مد روز قرن شانزدهم بود و تقاضای زیادی داشت. کاردینال ولسی (حدود 1475-1530) چنان شیفته آنها شد که 60 کشتی از ونیز فرستاد - که همه آنها پس از سقوط وحشیانه ولسی در اختیار هنری هشتم قرار گرفتند. هنری هشتم هم به فرشهای «ترکیه» علاقهمند بود. او حدود 400 فرش داشت که اوشاک رایجترین آنها بود. یک پرتره پس از مرگ از سال 1570، توسط هنرمند لوکاس دی هیر، هنری را در تختی نشان میدهد که روی چنین فرشی قرار گرفته و فرزندانش در کنار هم ایستادهاند. نمونه خوب دیگری از فرش اوشاک در پرتره کنتس سافولک، در حدود 1615، که در بالا نشان داده شده است، دیده می شود. متأسفانه، بسیاری از فرشهای فوقالعاده هنری هشتم تا زمانی که ملکه الیزابت اول به قدرت رسید دچار آسیب بود. شرایط این فرشها در کاخهای سلطنتی، که اغلب برای سالها خالی و مورد بیتوجهی قرار میگرفتند باعث ایجاد فرسودگی میشد.
فرشهای "لوتو"
یکی از محبوبترین طرحهای اوشاک در قرن شانزدهم، «لوتو» بود که به افتخار نقاش ایتالیایی لورنزو لوتو، که صاحب چنین فرشی بود، نامگذاری شد. تصاویر لوتو اغلب با جزئیات نقاشی شده زیبا، مانند یک فرش یا شال کوچک شرقی، پر شده است. او یک رنگساز با استعداد بود و از استفاده از نمادهای تصویری بازیگوش در صحنههایش لذت میبرد، که شاید دلیل عشقی باشد که به فرشهای آناتولی داشت. متأسفانه، زندگی یک نقاش در برگامو از نظر مالی امن نبود و گزارش شده است که لوتو مجبور شد فرش خود را برای سه دوکات به گرو بگذارد. پرتره زیر که به استاد هلندی سالومون مسداک نسبت داده شده است، دارای یک فرش "لوتو" روی میز با حاشیه کارتوش است که با نمونه فروش آتی مرتبط است، اما با پالت رنگی متفاوت.
قالیچههای ترانسیلوانیا
فرشهای اولیه آناتولی که روی میزهایی که توسط سفیران و مقامات بلندپایه با لباسهای آراسته احاطه شده بودند، نقشی اساسی در زندگی مدنی اروپا ایفا کردند - همانطور که در نقاشی آمستردام Almshouse Regents اثر آدریان باکر در سال ۱۶۷۶ دیده میشود. طرحی که در تصویر ظاهر می شود به عنوان "ترانسیلوانیا" شناخته می شود که نامش از گروهی از فرشها گرفته شده است که امروزه هنوز در تعداد زیادی از کلیساهای رومانیایی باقی مانده است. در این زمان بسیاری از فرشهای شرقی به روش سفارشی بافته میشدند.
دیدگاه ها