اساتید و چهره‌ها

به مناسبت روز ملی فرش در گفت‌وگویی با ایکنا بازخوانی شد

پای سخنان پدر فرش اراک از عشق به وطن و هنر ایرانی

سایت اطلاع رسانی فرش ایران - کارپتور

ابراهیم حسینجانی، پدر فرش استان مرکزی معتقد است:‌ وضعیت فعلی حاکم بر فرش به‌ وضعیت مطلوبی نیست و تاجرهای قدیمی کنار رفته‌اند و نسل جوان تاجر هم جرئت ریسک ندارد.

ابراهیم حسینجانی از مجموعه‌داران قالی و تجار بین‌المللی و مطرح فرش است که ملقب به «پدر فرش استان مرکزی» و از نیکوکاران فعال در حوزه مدرسه‌سازی و سلامت است. وی تاکنون به احداث چندین مدرسه، مسجد، درمانگاه و دیگر بناهای خیریه همت گمارده و منزل مسکونی خود در اراک را نیز به عنوان «سرای فرزانگان» در خدمتِ اهالی فرهنگ قرار داده است. اهدای ۵ هزار جلد کتاب نفیس به کتابخانه مرکزی اراک از سوی پدر فرش استان نیز ازجمله خدمات وی شمرده می‌شود. ازجمله اقدامات نیکوکارانه دیگر وی می‌توان به اهدای ملک شخصی و وسایل آن به ارزش ۵۰۰ میلیارد ریال به آموزش و پرورش استان مرکزی در سال ۱۳۹۷ اشاره کرد.
 
وی در چهارم بهمن ۱۳۱۷ در روستای ضامنجان از توابع اراك به دنیا آمد. پدرش حاج علی آقا از خانواده‌های اصیل منطقه به كار كشاورزی و صنعت فرش اشتغال داشت و در بازار اراك صاحب تجارتخانه‌ای كوچك بود. او در شش سالگی برای فراگیری كلام‌الله مجید و خواندن و نوشتن ابتدا به مكتب و سپس به دبستان هدایت اراك رفت. در سال ۱۳۳۱ وارد دبیرستان شد، در دوره دوم دبیرستان شخصیت مذهبی اجتماعی او شكل گرفت و چون قرآن را با صوتی خوش قرائت می‌كرد همیشه صدایش آغازگر مراسم مذهبی بود.
 
این کارشناس فرش ایرانی از کودکی به واسطه شغل پدر با فرش و روند تولید و تجارت آن آشنا شده و مجذوب آن شد. در اوان جوانی با راهنمایی پدر در این حوزه شروع به فعالیت مستقل کرد. پاکدستی، عشق و علاقه به دستبافته‌ها در کنار تلاش و همت زیاد موجب شد تا به عنوان تاجری جوان و قابل اعتماد، در بین فعالان فرش کشور جایگاه مناسبی بیابد. 
 
حسینجانی به شعر نیز علاقه‌ای وافر دارد و عضو انجمن ادبی امیركبیر و محبت اراكی‌های مقیم تهران است و فعالیت چشمگیری دارد. شیفته دستبافته‌هاست ولی به عنوان یک فرهنگ‌دوست دامنه خدماتش تمامی زمینه‌های فرهنگی را در بر گرفته و همواره مشوق و حامی فعالیت‌های اصیل فرهنگی بوده است.
 
ایکنا به مناسبت ۲۰ خرداد که با عنوان روز ملی فرش نامگذاری شده است با او درباره این محصول هنری و فرهنگی کشور و شرایط روز آن به گفت‌وگو پرداخته است، متن این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم و می‌بینیم:

 

– در ابتدای این گفت‌وگو از آغاز دلبستگی خود به فرش بگویید و اوج شکوفایی فرش از چه زمانی بوده است؟

اوج فرش از زمان صفویه در اصفهان آغاز می‌شود اما گفتن از گذشته دردی را دوا نمی‌کند. بهتر است درباره حال و روز امروز فرش صحبت کنیم. وضعیت حاکم بر فرش را  به‌هیچ‌وجه مطلوب نمی‌بینم. تاجرهای قدیمی کنار رفته‌اند و نسل جوان تاجر هم جرئت ریسک کردن ندارد. در اوایل انقلاب یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون صادرات فرش داشتیم که این رقم در سال گذشته ۵۰ میلیون دلار بود!

در کار فرش باقی‌ مانده‌ام چون عاشق آن هستم. حال می‌خواهد کار به لحاظ اقتصادی خوب نباشد یا موقعیت خوبی فراهم نباشد. یادم می‌آید زمانی که قطعنامه قبول شد هیچ‌کس کار نمی‌کرد اما من فعالیت می‌کردم، زیرا با تمام وجودم به این کار عشق می‌ورزم.

–  برای اینکه بتوانیم در صادرات فرش توفیق داشته باشیم چه باید کرد؟

غربی‌ها به دلیل آب‌وهوایشان که همیشه مه‌گرفته است از رنگ‌های تندوتیز استقبال نمی‌کنند. آنها فرش‌های پررنگ را در آفتاب قرار می‌دهند تا کمرنگ شوند و رنگ‌های آرام و خلوت دوست دارند. چهار چیز فرش را به فروش می‌رساند. ۲۰ سال پیش از یک آمریکایی پرسیدم چه کنیم تا دوباره بازار جهانی را به دست آوریم. گفت به رنگ توجه کنید. دوم طراحی و سوم سایز فرش اهمیت دارد. در نهایت موفقیت تجارت فرش رقم می‌خورد.

۳۳ است گالری فرش دارم. هر فردی از من قالی می‌خرد تا یک سال می‌تواند قالی را پس دهد و پولش را پس بگیرد. این پس دادن نیز می‌تواند به هر دلیلی باشد. حتی اگر ۱۰ سال بعد قالی را بازگرداند به او ۱۰ الی ۲۰ درصد سود می‌دهیم زیرا قالی در خانه خراب نمی‌شود و هر اندازه پا بخورد بهتر خواهد شد. اگر این‌گونه رفتار کردیم حبیب خدا می‌شویم.

فرش‌فروشی‌های بسیاری در این ۳۳ سال باز شدند اما بسیاری از آنها تعطیل شدند. حال چرا من تعطیل نشدم؟ آنها آمدند از راه فرش پول به دست بیاورند اما برای من هیچ‌گاه این‌گونه نبود. هر متر از گالری من ۴۰۰ میلیون تومان قیمت دارد. ممکن است سالی یا ماهی چند تخته فرش بفروشیم که پول حاصل از آن صرف پول آب، برق و دیگر مخارج می‌شود. می‌گویند چرا در چنین شرایطی کار می‌کنید؟ می‌گویم تنها عشق به فرش و وطن انگیزه‌ام است. وقتی ۱۵ سالم بود پدرم صنعت فرش را به من آموزش داد. از ۷۰ سال پیش در این کار هستم و عاشق این کارم. می‌خواهم تا زنده هستم این کار را پاسداری کنم. ما داریم آبروداری می‌کنیم. فرش عزیز است اما چون رفتار درستی با فرش صورت نگرفته کار به اینجا کشیده شده است.

تولید کار فرش مشکل شده است چون همه چیز گران شده است. دو سال پیش یک فرش را متری ۱۰ میلیون می‌خریدیم. امسال متری ۲۰ میلیون تومان می‌خریم! مردم توان مالی ندارند تا ۹۰ میلیون قالی بخرند. 

نقش دولت در این میان چیست؟
دولت هیچ کاری نمی‌تواند بکند و اگر می‌خواهد کمک کند باید هزینه گمرک را از روی فرش بردارد. تاجر اگر فروخت باید فایده و ضررش برای خودش باشد اما امروز متأسفانه  وقتی قالی را برای خروج می‌بری، گمرک مالیات خروج می‌گیرد درصورتی‌که ممکن است این قالی به قیمت فروش نرود. من تجارت قالی و فرش در آلمان، کانادا و روسیه دارم. در آنجا این‌گونه نیست که فرش به‌وفور خرید و فروش شود. به ویژه که با تولید بی‌رویه فرش توسط هند، بنگلادش، چچن و... قدرت فروش از فرش ایرانی گرفته ‌شده است.

کشور ما اسلامی است پس باید رفتار هم اسلامی باشد. در اسلام خرید و فروش آزاد است. نباید به تاجر سخت گرفت. سرمایه جایی می‌رود که اعتماد وجود داشته باشد.

درباره تابلوفرش هم توضیح دهید. به نظر می‌رسد اقبال به آن خیلی زیاد شده است درحالی‌که در گذشته بدین شکل نبود.

تابلوفرش ۱۵۰ سال پیش فقط در کاشان بود. من چنین تابلوهایی در خانه‌ام دارم. سپس در کرمان تابلوفرش با طرح‌های صور اسرافیل رواج پیدا کرد. تبریز هم از ۵۰ سال پیش به سمت تابلوفرش روی آورد. این تابلوها برای خانه‌ها زیبایی دارد اما نمی‌تواند کار فرش را انجام دهد. زیرا تابلوفرش تنها برای زیبایی است نه برای نشستن.

- توجه به تابلوهای قرآنی نیز در زمان حال شایع شده است. این شکل از هنر چه زمانی باب شد؟

از زمانی که کار گل‌وبلبل در تبریز باز شد، تابلوفرش قرآنی هم باب شد اما در ادامه به‌اندازه‌ای بازارش زیاد شد که رونقش از دست رفت. در همین مکانی که ما هستیم دو مغازه‌ تابلوفرش وجود دارد. آنها بیکار نشسته‌اند.
سعدی می‌فرماید؛ «وز کمی شد گران‌بها حنظل، وز فزونی ست کم‌بها هیزم». تابلوفرش را هم به حدی زیاد بافتند که روی دستشان باقی‌مانده و مردم خریداری نمی‌کنند. عرضه باید با تقاضا همخوانی داشته باشد. اگر محصول بیشتری عرضه شود، بازار از دست می‌رود.

 

در بازارهای مختلف شهرهای بزرگ و قدیمی مثل تهران، راسته فرش‌فروش‌ها وجود دارد. وضعیت فعلی آنها چگونه است؟

صنف فرش بزرگترین صنف تجاری است. من افتخار عضویت در این صنف را دارم. آدم‌های محترمی در این صنف هستند و بوده‌اند نظیر آقایان شاکری، بهفر، مدبری، اخوان، مشرق زمینی، تبریزیان، انصاری، گلزاریان و... نسل جدید هم انسان‌های خوبی هستند اما این بازار رونق گذشته را ندارد. امروز کاری صورت نمی‌گیرد و زندگی برخی از کاسب‌ها لنگ شده است.

شرکت سهامی فرش از چه زمانی راه‌اندازی شد؟

شرکت سهامی فرش در سال ۱۳۱۴ راه‌اندازی شد. کار این شرکت هنوز هم  ادامه داشته اما رونق گذشته را ندارد. کارهای خوبی در این شرکت تولید می‌شد. این شرکت نیمه‌دولتی است. البته در ابتدا کاملاً دولتی بود اما در زمان حال دولت کار نظارتی را انجام می‌دهد. این شرکت در کاشان، اراک، کرمان و مشهد هم وجود دارد و زیرنظر شرکت فرش تهران کار می‌کنند. کارهای خوبی در این شرکت تولید می‌شدند اما نتوانستند ادامه دهند. علت کاسته شدن رونق شرکت سهامی فرش این است که هزینه‌هایش زیاد است. در گذشته همه شرکت‌ها و صنایع‌دستی در تولید فرش داشتند. برای نمونه کمیته امداد و جهاد سازندگی در امر تولید فرش بودند. این‌ها فرش می‌بافتند اما امروز تنها شرکت سهامی فرش باقی‌مانده است. ۲۵ سال پیش فردی آمد و به من گفت مرا معاون دارایی فرستاده است تا بپرسم فرش را چگونه می‌خورند؟ گفتم، یعنی چی؟ گفت، جهاد سازندگی ۹ میلیارد کم آورده است. چون پولشان در حوزه فرش خورده شده است. به آن فرد گفتم چون آنها این‌کاره نیستند. فرش باید شسته شود. پرداخته شود. حتی در فروش باید به منطقه جغرافیایی هم توجه کرد تا فروشی متناسب با آن منطقه فروخت. نهادهای دولتی در نمایشگاه‌های خارجی در این نمایشگاه به گونه‌ای رفتار می‌کنند که باعث می‌شود متقاضی خرید نکند. این رفتارها باعث خورده شدن فرش می‌شود. برای فروش فرش در خارج از کشور باید زبان دانست. لباس خوب پوشید و رفتار زیبا داشت تا بتوانید فرش بفروشید. این کار ساده‌ای نیست.
در اینجا به چیدمان و حتی نورپردازی توجه شده است. این امر نشان می‌دهد که مدیریت خوبی رخ‌داده است. اگر مدیریت خوبی وجود نداشت، همه‌چیز بی‌‌نظم می‌بود. این نظم و انضباط مدیریت می‌خواهد و نیازمند وقت و دلسوزی است.
مهم‌ترین بخش در فرش، بافنده است. من پدر فرش استان مرکزی لقب گرفتم ولی مدیون بافنده‌های آن شهر هستم. فرش را در آلمان فروختم و سود آن را صرف مدرسه‌سازی کردم تا دین خود را به آن بافنده‌ها ادا کنم چرا که آنها ولی‌نعمت ما هستند.
 
 - کشورهای عربی تا چه حد طالب فرش ایرانی به ویژه تابلوفرش‌های قرآنی هستند؟

یک‌بار در دبی نمایشگاهی داشتم. آنها در آن نمایشگاه فرش دست‌بافت را با فرش ماشینی اشتباه می‌گرفتند. آلمانی‌ها فرش ایرانی را دوست دارند که می‌خرند اما عرب‌ها آن را برای تفاخر می‌خرند. بهترین خریداران فرش، مردم اتریش، آلمان و سوئیس هستند. آنها به فرش ایران علاقه‌مند هستند. همه فعالیتم و مشتری‌های بزرگم از این سه کشور هستند.

از چه سالی کار فرش را شروع کردید؟

بچه‌ مذهبی بودم و در مسجد پشت آیات معظم نماز می‌خواندم. یک روز آقایی با نام‌ آیت‌الله شهیدی از هند آمده بود. وی بعد از نماز صحبت ‌کرد و ‌گفت در هندوستان برخی روی آتش راه می‌روند. من از همان کودکی دوست داشتم به هندوستان بروم تا ببینیم چگونه آنها در آتش می‌روند. سال ۴۶ در ایام عاشورا به دهلی سفر کردم تا ببینم چگونه روی آتش راه می‌روند. به من گفتند بهترین جا برای دیدن این امر بنارس است. به این شهر رفتم. روز تاسوعا شهر را دیدم. شب عاشورا به مراسمی رفتم و دیدم آتشی روشن کردند و عده‌ای روی آتش می‌دویدند.

در آن سفر چند آلمانی را دیدم. یکی از آنها از من پرسید اینجا چه کار می‌کنم؟ گفتم توریست هستم. از من پرسید، چه کاری انجام می‌دهم. گفتم، کار فرش انجام می‌دهم. وی تعجب کرد و گفت آنها نیز برای خرید فرش به هند آمده‌اند. او از من پرسید که می‌توانم برای آنها قالی بفرستم؟ گفتم بله و این اتفاق مقدمه تجارت من به خارج از کشور شد. این اتفاق سال ۴۷ آغاز شد و تا سال ۵۷ ادامه پیدا کرد. در سال ۵۸ یکی از گروه‌های تندرو برای اینکه ثروتمند بودم مرا تهدید کرد. از آن زمان به آلمان رفتم و تا امروز هم در آلمان هستم. اما ما هنوز پاسپورت ایرانی داریم. خانه من در اراک هنوز باقی است. خدا را شکر ایرانی هستم و ایرانی باقی ماندم. هیچ جا ایران نمی‌شود.

- برای تبحر در کار فرش چه مراحلی وجود دارد؟

در چند روز و ماه نمی‌شود به آن رسید. وجب به وجب شهرها و روستاهای ایران را برای خرید فرش رفته‌ام. حدود چهل سال است مرتب به کشورهای مختلف سفر می‌کنم و بخشی از وقتم در فضای هواپیماها گذشته است. گر بزرگی به کام شیر در است/ شو خطر کن ز کام شیر بجوی. تاجر کلمه‌ای که «ت» آن توکل به خداست و الفش از امین بودن، جیمش از جرات و «ر» آن از راستگویی می‌آید. برای اینکه موفق باشید باید وقت بگذارید. در تجارت نباید ترسید و باید ریسک کرد. رهی معیری می‌گوید:‌ موی سپید را فلکم رایگان نداد/ این رشته را به نقد جوانی خریده‌ام. خیلی باید جوانی و عمر داد و هزینه کرد تا یاد گرفت. به قول شهریار «جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را/ نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را». یا ایرج میرزا سروده است «گر گوهری از کفت برون رفت/ در سایه وقت می‌توان یافت/ ور وقت رود ز دستت ارزان/ با هیچ گوهر خرید نتوان.» باستانی پاریزی مقاله‌ای دارد که پنجاه سال است زیر شیشه میز من است و در آن می‌گوید که «هر چه خریدی یافتی/ هرچه فروختی باختی.» اگر وقت بگذاریم ممکن است حتی ثروتمند و پولدار نشویم اما نامدار و آبرودار می‌شویم. من الان اعتبار زیادی در این مملکت دارم و اگر بازار تهران را بخواهم به من می‌دهند اما پایم را اندازه گلیمم دراز می‌کنم که به قول شاعر «بگذر ز طمع که این به است از صد گنج.» باید قانع بود پنجاه سال است که زیر شیشه میز من این گفته از امام گرامی‌ام از نهج‌البلاغه هست که «عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَ ذَلَّ مَنْ طَمَعَ; کسى که قناعت پیشه کند عزیز مى‌شود و کسى که طمع بورزد ذلیل خواهد شد».

درباره نقش‌هایی که در فرش‌ها وجود دارد بفرمایید.

نقش فرش یکی از ابزار مهم کار فرش است. نقش باید باشد تا قالی بافته شود. این امر کار بسیار ظریفی است به همین دلیل می‌گویند، هنر نزد ایرانیان است و بس. اگر کسی عاشق باشد وارد این حوزه می‌شود اما متاسفانه از نظر مالی نقاشی فرش پولی ندارد. نقش فرش از زمان صفویه وجود دارد. فرشی دارم که در زمان شاه طهماسب صفوی بافته ‌شده و ۴۰۰ سال قدمت و نقش بسیار زیبایی دارد. ریشه نقش فرش بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد.

- اینکه شهر‌های مختلف ایران سبکی خاص به نام خود دارند آیا روی کیفیتشان تأثیرگذار است؟

هر شهری که صاحب فرش است یک طرح و رنگ خاص خود را دارد. برای تشخیص این تفاوت‌ها هم باید سال‌ها تجربه کسب کند. من وجب‌به‌وجب کشور را برای خرید فرش رفته‌ام. حتی به بسیاری از نقاط جهان برای فروش فرش سفرکرده‌ام. در تجارت آدم نباید بترسد و باخدا و راست‌گو باشد. آدم باید به‌اندازه گلیمش پایش را دراز کند. وقتی قانع باشید عزیز می‌شوید. چرا برخی افراد در زندان هستند؟ چون طمع کرده‌اند. همیشه صادرات انجام داده‌ام و واردات نداشتم. ارز بسیاری وارد مملکت کردم. برای همین، بانک ملی به من نامه نوشت و گفت، بدون ضامن می‌توانم فرش صادر کنم چون دیدند کلی ارز به دولت داده‌ام. در زمان جنگ، گرانی بود در آن زمان من تعهد داشتم با دلاری که به داخل کشور می‌آورم، بجنگم. آدم باید به وطنش اعتقاد داشته باشد. آنهایی که به یاد خدا هستند قلبی آرام دارند. خدا را شکر می‌کنم که بنده خدا هستم.

- مراحل بافت فرش نفیس چیست؟

فرش نفیس همه اجزایش ابریشم است. دوام فرش به کیفیت‌ نگهداری آن مربوط می‌شود. در ضمن رنگ فرش اینکه گیاهی باشد یا شیمیایی، اهمیت است. همچنین جنس دباغی نخ فرش دارای اهمیت است. بافت نخ بسیار اهمیت دارد. فرش تا زمانی که زیربافت بیفتد ۴۵ قشر در آن نقش فعال دارند درنتیجه فرش اقتصاد بهینه دارد. فرش از لحاظ اقتصادی بهترین کار است. دولت باید این کار را تقویت کند چون در آن اشتغال فراوان وجود دارد. راه رونق آن‌ هم، آزاد کردن فروش فرش است. امروز گمرک کار فرش را خراب کرده است، در حالی که هند، پاکستان، مصر مراکش مشغول کار هستند.

پیش از آغاز مصاحبه خاطره‌ای که از پدرتان گفتید آن را برای درج در مصاحبه هم بازگو کنید.

 وقتی کودک بودم دوست داشتم معلم شوم، زیرا معلم‌ها لباس خوب می‌پوشیدند. دیپلم گرفتم و می‌خواستم معلم شوم، پدرم گفت ابراهیم، به کار فرش وارد شو، زیرا خدا به آن برکت داده است. اسفند ۳۷ به من سرمایه داد. سال بعد نزد  آیت‌الله حاتم رفتم و وجوهات دادم. از آن زمان به سمت تولید فرش روی آوردم و ۱۰ سال طول کشید تا به آلمان رفتم.

در پایان اگر مطلبی باقی مانده بفرمایید.
به خوانندگان محترم شما یک شعر مرتبط با فرش هدیه می‌کنم:


این نه فرش است گل نسرین است    پرد‌ه‌ی دیده‌ی حورالعین است
بوستانی است پر از لاله و گل           زان سبب کرده در او جا بلبل
نقش زنجیره‌ی او کرده عیان            جدول آب به هر گوشه روان
ره به سر چشمه حیوان دارد            نقش هر جانورش جان دارد
ای همایی به دعا دست بر آر           که بدین ختم شود آخر کار


گفت‌وگو از محسن مسجدجامعی 
تنظیم از عباس کریمی عباسی
تصویر از حامد عبدلی

 

اگر این مطلب را می‌پسندید از طریق لینک‌های زیر در شبکه‌های اجتماعی به سایر علاقه مندان همرسانی کنید!

دیدگاه ها

  • هنوز دیدگاهی ثبت نشده است!

نظرات شما:

  • نظرات حاوی هرگونه توهین و یا نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات به غیر از زبان فارسی و یا غیر‌مرتبط با مطلب، منتشر نمی‌شود.